دوشنبه 10 اردیبهشت 1403
EN

حج عرصه وارستگي از وابستگيها

حج ، عرصه وارستگي از وابستگي ها                                               

  " حج " ، نمايشي پر شکوه از اوج رهايي انسان موحد از همه جز ذات اقدس الهي  و عرصه پيکار و ستيز با نفس وجلوه اي بي نظير از عشق و احساس مسؤوليت در حيطه حيات فردي و اجتماعي است.

حج ، يکي از بزرگترين و ارزنده ترين کلاسهاي آموزنده و اجتماعي - انساني است که در ساختن فرد و جامعه نقشي مؤثر و انکار ناپذير داشته و دارد .

حج قصد است و آهنگ ؛ حرکت است از خود و ديار خود به مقصد خانه اي مقدس و به منظور تجديد پيمان با ذات اقدس .

حج سير انسان به سوي خداست که با هجرت او  از خلق ، که خود بخشي از آن است آغاز مي شود و آن که به زيارت حج مي رود ، سفري به سوي خدا مي کند .

" حج گزار" بايد براين مطلب واقف باشد که " کعبه" ، براي "سعي " است نه " سکون " ، براي " قيام " است ،  نه " قعود " ، براي به طاق نسيان سپردن " خود " است در راه خدا و براي ذوب کردن " من ها " در " ما " است.

حج ، عرصه وارستگي از وابستگي ها و دلبستگي هاست . دريايي است که جز به جدايي ازغيرخدا نمي توان درآن وارد شد . شناگران عاشقي را مي خواهد که همه  تعلقات و تجملات دنيايي را به قدر آب بيني بزغاله اي قدرندانند .

حج ميدان نبرد با تمامي مظاهر شرک ،  طاغوت و نفاق ،  و صحنه با شکوه مبارزه با فاصله هاي عظيم طبقاتي و اجتماعي حاکم بر جهان امروز است ؛  تمريني است براي همزيستي ، همراهي و همدردي امت اسلامي و حرکتي است در جهت پالايش از پليديهاي اخلاقي و رفتاري و زدايش از تبعيضات و بي عدالتي هاي نارواي موجود .

حج تجديد ميثاقهاست ، بارور کردن تعهدها و يادآوردن خاطرات در سرزمين خاطره ها . حج گزار بايد حس خويشتنداري از اِعمال هوسها را در خود زنده سازد تا احساس نمايد که او برتر از آن خلق شده است که در برابراميال دروني ، خواهشهاي نفساني و شهوات ، تسليم و خاضع گردد . 

 حج گزار بايد با نيتي خالص و پاکيزه و عاري از هر گونه شائبه هاي دنيوي ، حج خود را آغاز نمايد و با نيت احرام و بر تن کردن لباس تقوا ، جامه هاي گناه و همه نشانه هايي را که "خود " را نشان مي دهد ، دور ريخته و با لباس ايمان ( احرام) گناهان را شستشو دهد و توبه نمايد ، با احرام بستن ، با خدا تجديد پيمان نموده ، با سعي و طواف خود را خدايي سازد و بين خوف و رجاء باشد ،  با رمي جمرات ، شيطانهاي نهان ،  آشکار ، باطني و ظاهري را طرد کند و با گفتن شعار : « لبيک اللهم لبيک ،  لبيک لا شريک لک لبيک ، ان الحمد و النعمة لک و الملک ، لا شريک لک . » همه وجود انسان به استقبال خدا رود ؛ بدن رو به سوي « کعبه» و روياروي آن ، زبان به ياد او ، و چشم و دل متوجه او باشد.

حج در يک نگرش کلي ، سير وجودي انسان است به سوي خدا و نشانه رجعت انسان  به سوي معبود کعبه با توجه به اين که کهنترين و با سابقه ترين جايگاه نيايش وعبادت مردمي است ، خانه اي عتيق و آزاد از قيد مالکيت بشري بوده و سلطه هيچ انساني برآن سايه نيانداخته است . خانه خدا، خانه اي است آزاد و رها و همين آزادي کعبه به هر مسلماني که به طواف مي پردازد ، درس آزادگي و حريت مي هد و تنها کساني به زيارت حقيقي نائل مي گردند که نه برده هوسهاي خود و نه بنده ديگران باشند ، چرا که بندگي و بردگي غير خدا با طواف به دور کعبه اي که آزاد و عتيق است سازگاري ندارد .

حج ، يک خانه تکاني دروني است و « حاجي » بايد خود را از زنگارهاي دنيوي پاک ساخته ، ظرف وجودش را تطهير نموده و با مظروفي مناسب و لازم که همان معارف الهي است انباشته سازد تا توفيق به کارگيري آن را در ميدان عمل پيدا نمايد .

خانه تکاني درون ، در کنار خانه خدا هر چند کاري است دشوار ، اما امکان پذير است به شرط آن که در وهله نخست فرد « بخواهد » و در وهله دوم« بداند » .

در ره منزل ليلي که خطرهاست به جان       شرط اول قدم آن است که مجنون باشي

به اميد روزي که از کنار کعبه نداي ملکوتي « بقية الله خير لکم ان کنتم مؤمنين» در جهان طنين انداز شود و قلمرو انسانيت با عدل و داد الهي آباد گردد.