جمعه 07 اردیبهشت 1403
EN

خبرگزاری

رنج نامه زائرین کاروان های آزاد بر عتبات عالیات عراق

رنج نامه زائرین کاروان های آزاد بر عتبات عالیات عراق

ذيلا نمونه اي از مشكلات پيش آمده براي يكي از زائران كه بصورت آزاد با كاروانهاي آزادبر به عتبات مشرف شده و شخصا نوشته با همان نگارش تقديم مي شود :

 

خانم (ط ه)از شهرستان دزفول کاروانی تشکیل داده و به ما گفته بودند که زیر نظر شرکت نخل غدیر می باشد و با ایشان قبل از نام  نویسی شرط کرده بودیم که با توجه به اینکه اولین سفر ما به کربلا می باشد و خانواده هم همراه من می باشند نمی خواهم خاطره بدی از این سفر داشته باشیم . ایشان گفتند که 14 سال سابقه دارم و تجربه زیادی دارم و تمام کارها طبق برنامه و رفاه کامل و بدون کوچکترین سختی و ناراحتی می باشد شروع به تعریف بسیار زیاد از رسیدگی و برنامه های کاروان و ... یعنی با این شروط در کاروان و ... یعنی با این شروط در کاروان ثبت نام کردیم هر نفر 800 هزار تومان،ولی متأسفانه از ابتدای سفر یعنی ساعت حرکت با بی برنامه گی و بی نظمی شروع شد تا لحظه آخر و موقع برگشت که سفر با بحث و جدل و مشاجره توسط خود ایشان به پایان رسید و از اتوبوس پیاده شدیم و رفتیم .

تعداد مسافران 51 نفر در یک اتوبوس که صندلی های آن خراب و کمتر از تعداد نفرات بود و چند نفر همیشه سر پا ایستاده یا در راهرو باید می نشستند و صندلی ها کم بودند و برای پیاده و سوار شدن مشکل داشتیم و مسابقه هر که زودتر جا بگیرد که سر پا نماند و در بعضی جاها اصلاً اتوبوسی در کار نبود .

و پس از چند ساعت معطلی و صرف وقت و بحث و جدل از کاروانیان باید پول جمع می کردیم و خودمان اتوبوس می گرفتیم . ( حدود 2 روز و 1 شب ) از وقت ما بیهوده به خاطر نداشتن اتوبوس و هتل و تلف شد بدون هیچ استفاده ای .

وضعیت غذای ما : یا غذا را اینقدر دیر میداد که از خیر آن می گذشتیم ( در بین راه ) یا با نان و پنیر و خیار در حال حرکت از ما پذیرایی می شد و در هتل هم کاروان های دیگر میز غذا آماده و با احترام کامل می آمدند غذا صرف می نمودند ولی ما برای کوچکترین چیزی مثل نان یا ... باید خودمان میرفتیم و با بی احترامی دریافت می کردیم و ...

هتل : برای هتل در یک شب در نجف ، 3 هتل عوض شد و هرکدام از افراد کاروان در یک هتل همه پراکنده پس از بحث و جدل زیاد و با بد حسابی که با هتل ها داشت پاسپورت ها را به او نمی دادند و با بحث و درگیری و مشاجره که اعضای کاروان را درگیر می کرد باید پاسپورت ها را تحویل می گرفتیم . به خاطر ندادن پول به هتل و اتوبوس ها کسی حاضر به همکاری با ایشان نبود و ...

زیارت : برای زیارت که معمولاً موقع نماز حرم حرکت می کرد و نمی گذاشت در نمازها شرکت کنیم و درست زیارت کنیم تا جایی که بعضی از نمازها قضا می شدند و اگر کسی در نماز شرکت می کرد کاروان حرکت می کرد و منتظرش نمی ماند . مثلاً هنگام حرکت از کربلا گفته بود که هنگام اذان صبح حرکت می کنیم به طرف حرم طفلان مسلم که نگذاشت کسی نماز صبح بخواند و در بین راه هم نایستاد تا نمازها قضا شد در صورتی که می توانستیم نماز صبح را در حرم امام حسین (ع) بخوانیم و بعد حرکت کنیم . و برای بازدید از اماکن و زیارتگاه ها مسئول کاروان با ما نبود و اصلاً خبر نداشت و هر کسی به طرفی به طرفی می رفت و همه پراکنده  و گم می شدند و برای بازدید از یک محل ساعت ها وقت تمام کاروان گرفته می شد ...

اصلاً برنامه و نظمی در کارش نبود و توان اداره کاروانی را نداشت .

هنگام بازگشت از نجف اشرف :  قرار بود ساعت شش (6) صبح از نجف به طرف مرز شلمچه برویم که به دلیل بدحسابی خانم ه با هتل ها و پول ندادن به آنها و آنها هم پاسپورت های مسافران را گرو گرفته بودند و به ایشان نمی دادند تا حدود ساعت یک بعد از ظهر با بحث و مشاجره و آبرو ریزی کاروانمان و با دروغ های زیاد که در مورد قیمت هتل ها و ... به ما می داد و ما را از هتل آخری هم بیرون انداخته بودند و گفته بودند که وقتتان تمام شده و با لوازم جلوی هتل تا ساعت حدوداً یک عصر ایستاده بودیم با اینکه جنب حرم بودیم ولی نمی توانستیم برای زیارت یا نماز به حرم برویم زیرا برنامه مشخص نبود و هر لحظه ممکن بود حرکت کنند و همه بلاتکلیف بودند پس از حل مشکل با هتل ها تازه گفت که اتوبوس هم نگرفته ام و پول هم ندارم ،

 جناب ح که خودش کاروان دارد بصورت اتفاقی ما را آنجا در این وضعیت دید و برای گرفتن اتوبوس اقدام کرد که پس از معطلی و بحث و مشاجره نهایتاً گفتند که بیست دقیقه دیگر باید پیش بلوار بعد از پله های برقی باشد و گرنه اگر اتوبوس آمد و کسی را ندید بر می گردد و بدون وسیله می مانید ( یعنی از حرم تا بعد از پله های برقی ) ما نمی دانستیم کجاست ، آدرس را به آقای ق مداح کاروان دادند ما با ایشان با پای پیاده و همراه بردن لوازم سفربدون خوردن صبحانه و نهار در گرمای ظهر به راه افتادیم با عجله و اضطراب که اتوبوس نرود هنگامیکه با مشقت زیاد به آنجا رسیدیم اتوبوسی در کار نبود پس از معطلی و جستجوی زیاد و خواندن نماز کنار خیابان اتوبوس را دیدیم گفت : تا پول ندهید شما را جایی نمی برم به من گفته اند اول باید پول را حساب کنند ، خانم ه هم گفت که من پول ندارم و چند ساعت هم آنجا کنار اتوبان زیر آفتاب معطل شدیم تا نهایتاً خودمان پول وی هم گذاشته و کرایه را دادیم که شب کنار خیابان نمانیم .

 کاروانیان گفتند حالا که اینطور است پول بیشتری به اتوبوس می دهیم ما را به مسجد کوفه ببرد بعد بطرف مرز شلمچه می رویم ( زیرا ما را به مسجد کوفه هم نبرده بود و زیارتمان ناقص بود ) پس از صحبت و بحث زیاد با اتوبوس و دادن پول بیشتر قبول کرد که ما را به مسجد کوفه ببرد . در مسجد کوفه هم معطل شدیم زیرا بدون برنامه بود و هر کسی یک طرف رفته بود و بعد از ساعت ها معطلی به طرف مرز حرکت کردیم و شب به مرز رسیدیم . ( فقط جریان بازگشتمان در روز آخر را مقداری توضیح دادم اینقدر طولانی شد و گرنه بساری از مسائل نگفته باقی ماند )

امتیاز به خبر :

عکسهای مرتبط

آرشیو

خطایی رخ داده است. خطا : آرشیو در حال حاضر در دسترس نیست