شنبه 03 آذر 1403
EN

خبرگزاری

شفاعت و توهمات وهابیت(2)

  • 27 فروردین 1393
  • 12:46
  • مقاله
  • 0 دیدگاه
  • 1073 بازدید
  • Article Rating

گونه شناسی شفاعت

شفاعت و توهمات وهابیت(2)

 

وهابیت

در بخش پیشین به ساختار مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه شفاعت پرداخته و اعتقاد به آن را در فرهنگ دینی مسیحیت و یهود ،مورد بررسی و ارزیابی قرار دادیم.با توجه به وسعت  و اهمیت گستره موضوعی مساله شفاعت زیبنده است ،پیش از آنکه متذکر اختلافات و شبهات وارده به مساله شفاعت شویم، این بخش را به محورهایی مهم که حول مساله شفاعت مطرح شده و به تبیین مفهومی این موضوع بیشتر کمک می کنند، اختصاص داده، و با نگاهی عقل گرا و مبتنی بر کلام وحی،دقت نظر بیشتری را صرف بررسی مفهومی مساله شفاعت در دین اسلام نماییم.

 از این رو در این گفتاربر آنیم تا دامنه مفهومی مساله شفاعت را در قالب گونه شناسی و تقسیم بندی های مقتضی درآن، مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم.

 

گونه شناسی مفهومی شفاعت:

علما و اندیشمندان جهان اسلام با توجه به وسعت مفهومی و مصداقی مساله شفاعت ،تقسیم بندیهای متفاوتی را نسبت به این موضوع ارائه نموده اند. از جمله می توان به تقسیم بندی موضوعی شفاعت تکوینی و شفاعت تشریعی اشاره کرد. شفاعت تشریعی نیز با توجه به ادبیات کلام وحی به  شفاعت رهبری،وشفاعت تفضلی یا شفاعت مغفرت، تقسیم گردیده که هر یک از این تقسیمات گویای کارکردی خاص در مساله شفاعت است .

الف: شفاعت تکوینی

گستره مصداقی  مساله شفاعت در دامان طبیعت و یا درهیاهوی زندگی روزمره انسانی ، دامنه زیادی دارد. چنانکه گذشت، درفرآیند شفاعت منزلت شفاعت‏كننده با دیگر عوامل نجات موجود در شخص شفاعت شونده، که از آن جمله استعدادها و ظرفیت های درونی اوست، همراه گردیده و این دو با هم مایه نجات مى‏شوند،که این مساله به وفور در فرآنید منطقی حیات دنیوی به چشم می خورد.چنانکه عواملی مانند آب، خاک ، و نور ، به عنوان عوامل مقوم در روند رشد بذر تاثیر گذارده و به فعلیت رسیدن استعداد رشد و ظرفیت تبدیل به یک گیاه را در آن ایجاد می کنند. انسان  نیز در گستره حیات جامعه بشری، برای جلب منافع مادی و دفع ضرر به اسباب طبیعی و سلسله علل و عواملی متوسل می شود،که این علل و اسباب می توانند به عنوان واسطه میان خدا و انسان، اسباب انتشار و بسط رحمت الهی به شمار آیند.قالب مثالی این مفهوم در  زمانی که انسان برای رفع درد گرسنگی ،و بیماریهااز غذا و دارو استفاده می کند،به چشم می آید.در این برهه، تاثیرگذاری طعام و دارو، به عنوان مثالی ،نازل منزله مفهوم شفاعت درعالم تکوین گردیده واستعداد و ظرفیتهای انسان را در بر طرف نمودن مشکلاتی از این دست یاری می کند.

پیشوایان باطل نیز که موجب ضلالت و گمراهی دیگران شده اند، در آن روز پیروان خود را به سوی مجازات و کیفر اعمال رهبری کرده و در واقع شفیع و واسطه ی آنان در رسیدن به عذاب های الهی می گردند

گر چه معمولاً در عرف در چنین مواردی لفظ شفاعت را بکار نمی بریم ولیکن استعمال لفظ شفاعت بر این اسباب را نیز نمی توان خارج از حقیقت و به نحو مجاز دانست. با این همه برخی از اندیشمندان و علمای برجسته اسلامی مفهوم شفاعت را منحصر به عالم تشریع و معنویت دانسته ومعتقدند که انسان هرگز درباره منافع و ضررهایی که اسباب و حوادث طبیعی آن را تأمین می کنند، متوسل به شفاعت نمی شود. چرا که هنگامی که گرسنگی بر او غلبه می کند بی آنکه دست به دامان اسباب غیر طبیعی شود، برخاسته و برای خود غذایی فراهم می کند. علامه طباطبایی ،صاحب تفسیر المیزان اطلاق مفهوم شفاعت را در شفاعت تشریعی مناسب تر دانسته ،در حالیکه انطباق این مفهوم را در شفاعت تکوینی نیز بسیار روشن و واضح می داند:

«اما انطباق معنای شفاعت بر جهت اول - جهت تکوین - و اینکه اسباب و علل وجودی کار شفاعت را بکنند، بسیار واضح است؛ برای آنکه هر سببی واسطه است میان سبب فوق و مسبب خودش، و روی هم آنها از صفات علیای خدا یعنی رحمت و خلق و احیاء و رزق و امثال آن استفاده نموده و انواع نعمتها و فضل ها را گرفته به محتاجان آن می رسانند.» (1)

با این بیان، همه ی علل و عوامل طبیعت، مجرای فیض خداوند می باشند و هر سببی، واسطه ی رساندن فیض و مسبب و معلولش است. علل تکوینی ،مخلوق ذات باری تعالی هستند و از خود هیچ گونه استقلال وجودی ندارند، وجود آنها از اوست و از صفات عالیه ی پروردگار استمداد می جویند و در حقیقت منشأ نشر رحمت و فیض وجود، صفات عالی پروردگار از جمله حیات، خالقیت، رازقیت و رحمانیت خداوند است که منشأ حیات، رزق، خلق و غیر آن می شود.

بنابراین، شفیع حقیقی در رسیدن فیض وجود و نشر و گسترش رحمت و نعمت ها ذات باری تعالی است و شفیع مطلق، اوست. خداوند است که اسباب و علل را ایجاد نموده و آنها را واسطه در رسیدن فیض وجود و رحمت واسعه اش قرار داده است.

بنابراین، اگر موجودی غیر از خداوند، شفیع قرار گیرد و شفاعت نماید، چه در مرحله ی تکوین و چه در مقام مغفرت و آمرزش اخروی، همه به اذن او و برانگیخته شده از ناحیه ی اوست.

ب: شفاعت تشریعی

در روند سعادت و کمال انسان از سوی خدای متعال، دو محور و معیار اصلی قراداده شده است: یکی اصل حکم و قانون و دیگری مجازات در مقابل تخلف از قانون و یا پاداش در مقابل عمل به آن؛

شفاعت

برای رسیدن به سعادت و نیل به کمال انسانی و یا به تعبیر دیگر برخورداری از ثواب های اخروی و نجات از مجازات های الهی، راه عاقلانه و صحیح آن است که به دستورهای الهی عمل شود و از پیامبران و رهبران الهی که واسطه ی ابلاغ این احکام و قوانین آسمانی هستند پیروی شود. در نتیجه کسانی که از رهبران الهی پیروی نموده و قوانین و دستورهای الهی را عمل کنند قهرا به ثواب ها، پاداش ها و کمالات مادی و معنوی نایل می گردند و از کیفرها و مجازات های تخلف از احکام و قوانین مصون خواهند ماند.

از سویی نیز مبرهن است کهپاداش ها و آثار اعمال، مخصوص به جهان آخرت نیست بلکه پاره ای از اعمال و دستورهای الهی، آثار خوب یا بد خود را در این عالم نیز نشان خواهند داد؛ یعنی علاوه بر مجازات یا پاداشی که معصیت یا اطاعت در جهان آخرت در پی دارد، در این جهان نیز آثار خوب یا بدی را به همراه خواهد داشت.

در این راستا تبعیت از رهبران الهی و عمل به وظایف و دستورهای آسمانی نیز نوعی شفاعت است که در صورت ضمیمه شدن به انسان، موجب نیل به سعادت و کمال انسانی گشته و انسان را از مجازات ها محفوظ می دارد و به پاداش ها و رسیدن به رضوان الهی منتهی می گردد.

این قسم از شفاعت را می توان شفاعت تشریعی نامید، چرا که ریشه و بن مایه آن تشریع و قانون گذاری است که شفیع و واسطه ی رسیدن انسان به کمالات و سعادت دنیوی و اخروی شده است.هم چنین می توان آن را شفاعت عمل نامید، زیرا عمل ضمیمه و شفیع انسان شده ، او از عذاب و مجازات رها گشته و به ثواب و پاداش عمل می رسد.

 

گونه شناسی شفاعت تشریعی:

شفاعت تشریعی در ادبیات دینی اسلامی دارای انواع و گونه های متفاوتی است، اساس مساله تشریع ،حاکمیت قوانینی است که در بر دارنده اوامر و نواهی ساحت ربوبی به انسان بوده واستعداد انسان را در مسیر تعالی توحیدی قرار می دهد.در راستای این قوانین،شفاعت تشریعی نیز شکل گرفته و در گونه های مختلفی خود را به ما می نمایاند.

1-     شفاعت تشریعی درعالم دنیا :

تمامی مسلمانان، درباره این شکل و نمونه از شفاعت اتفاق نظر داشته و آنرا در قوانین این جهانی دین اسلام، جاری وساری می دانند. مورد اتفاق در این موضوع، شفاعتی است که در دنیا مۆثر بوده و موجب آمرزش فرد شفاعت شونده ،و قرب او به درگاه الهی می شود.

بر اساس روایات و آیات قرآن برخی از جمله شفیعانی که در این دنیا و تا پیش از مرگ انسان می توانند شفاعت او را بر عهده گیرند ایمان به رسول خدا (2)؛ ، توبه (3) ؛کتابهای آسمانی(4)؛ملائک مقرب (5). عمل صالح (6)، هر آنچه با عمل صالح مرتبط است مانند مساجد، ایام الله و رسولان الهی (7) هستند.

با این همه قابل ذکر است که از نظر عرف، باز هم  به تأثیر چنین عواملی شفاعت اطلاق نمی شود؛از سویی نیز این گروه از شفیعان با آنکه هم از نظر کمیت و تنوع و هم از حیث میزان تأثیر و اطمینان به آن با قسم دوم شفاعت تشریعی قابل قیاس نیستند ولیکن بطور معمول مورد غفلت قرار می گیرند .

2-     شفاعت تشریعی در آخرت و قیامت

هنگامی که فردی بر خلاف خواست و اراده قانونگذار و بر خلاف مسیر قانون کاری می کند و مستوجب عقاب و محرومیت از حقوق می گردد، اگر برای فرار از مجازات و محرومیت خود بتواند با توسل به دوستانش و از راه رابطه از چنگ قانون فرار کند و برای همیشه از مجازات برهد، در واقع او از شفاعت نادرست و ظالمانه بهره گرفته و شفاعت به نفع او نیز عین ظلم است. چرا که  هرگزچنین شفاعتی که اساساً بر مبنای رابطه انجام می شود در آخرت وجود ندارد.

برخی از جمله شفیعانی که در این دنیا و تا پیش از مرگ انسان می توانند شفاعت او را بر عهده گیرند ایمان به رسول خدا؛ توبه ؛کتابهای آسمانی؛ملائک مقرب. عمل صالح، هر آنچه با عمل صالح مرتبط است مانند مساجد، ایام الله و رسولان الهی هستند

بسیاری ازاعتراضاتی که مخالفین درباره موضوع شفاعت مطرح کرده اند، در واقع متوجه این معنای ناصحیح است و تعالیم دینی بویژه قرآن کریم پیش از همه مخالفان با چنین تفسیری از شفاعت مقابله می نماید.

در مقابل چنین تصویری می توان صورت دیگری از شفاعت را مطرح نمود که نه تنها صحیح و عادلانه است بلکه هیچ مغایرتی هم با قانون و اراده قانونگذار ندارد و تحقق آن نیز به معنی نقض و تبعیض در قانون بشمار نمی آید. این نوع شفاعت با قسم قبل هیچ گونه شباهتی نداشته و لذا هیچ یک از ایرادها و اشکالات مخالفین بر آن وارد نیست.

الف: شفاعت تفضّلی یا شفاعت مغفرت

آن چه تاکنون از اقسام شفاعت بیان گردید، گرچه از مصادیق حقیقی شفاعت به معنای لغوی بود و بر پاره ای از آنها نیز در روایات و احادیث، کلمه ی «شفیع» و مانند آن اطلاق شده است و اگر این موارد را «شفیع» بنامیم، این واژه را به حق به کار برده ایم؛ ولی هیچ یک شفاعت اصطلاحی و مورد نظر آیات قرآن نیست . شفاعت اصطلاحی؛ آن است که وساطت برای مغفرت، عفو و بخشودن گناهان در روز قیامت صورت بگیرد و علاوه بر شفاعت رهبری ،این قسم از شفاعت آماج ایرادها و اشکال ها قرار گرفته است.شفاعت تفضّلی و یا مغفرت شفاعتی است كه شخص واسطه شود تا عبد گناهكاری بخشیده شود و یا علاوه بر آن مایه افزایش پاداش و ترفیع درجه او نیز باشد. باید این نكته را دانست كه در نظام آفرینش همیشه سابقه رحمت الهی بر این بوده است که  اصل شفاعت ،علاوه بر گامهایی كه خود انسان در جهت سعادت بر میدارد ،‌مساعی انسان می باشد و این واقعیتی است در نظام هستی كه اصالت از آن رحمت و سعادت و رستگاری است و كفرو فسوقها و شرورها عارض و غیر اصیل است به طور مثال در نظام هستی یكی از جلوه های رحمت الهی نمود تطهیر است. با چنین شفاعتی صحیفه اعمال انسان از گناه و آلودگی پاک می گردد ولی مقامات معنوی برای فرد ایجاد نمی شود.

به عبارت دیگر، این شفاعت حداکثر می تواند موجب ابراء ذمه و بیرون آمدن فرد گناهکار از گروی اعمال خود شود.

از آنجایی که این قسم مغفرت از سر تفضل و لطف خدا شامل حال انسان می شود آن را شفاعت تفضلی نامیده اند.

در جریان این شفاعت، بنده گناهکار با اعمال خود وسایل آمرزش خود را فراهم نمی کند ولی خدا به جهاتی و با وساطت ضابطه مند واسطه گانی او را مورد آمرزش قرار می دهد.

شفاعت

ب: شفاعت رهبری

و اما شفاعت رهبری و یا عملی یعنی این كه انسان در پرتو كمك های دیگری از گمراهی و در نتیجه از عذاب الهی نجات یابد  مثلاً پیامبران و امامان و قرآن مایة‌نجات انسان از شقاوت و بدبختی و عذاب دوزخ شدند و از این جهت شفیعی از شفیعان الهی هستند در روایات اسلامی به این نوع از شفاعت تصریح شده است.

به بیان دیگر با توجه به اینکه تمام اعمال و رفتاری که انسان در این عالم انجام می دهد، در جهان دیگر تجسم می یابد و به صورت های واقعی خود جلوه گر می شود؛ نه تنها اعمال بلکه روابط معنوی و مادی نیز که در این عالم بین مردم برقرار بوده است در آن جهان، صورت عینی و خارجی پیدا می کند. اگر شخصی در این جهان، سبب هدایت دیگری شود، رابطه ی رهبری و پیروی بین آن دو، در قیامت به صورت عینی در می آید؛ شخصی که در این عالم امام و هادی بوده است، در آن جهان نیز به صورت امام و پیشوا و شخص هدایت شده به صورت مأموم و پیرو ظاهر می گردند و پیشوایان حق، پیروان خود را در قیامت به سعادت ابدی می رسانند و شفیع و واسطه ی آنان در رسیدن به کمالات و نعمت های الهی می شوند و پیشوایان باطل نیز که موجب ضلالت و گمراهی دیگران شده اند، در آن روز پیروان خود را به سوی مجازات و کیفر اعمال رهبری کرده و در واقع شفیع و واسطه ی آنان در رسیدن به عذاب های الهی می گردند، بدین لحاظ یکی از اقسام شفاعت را باید «شفاعت رهبری» دانست.

خداوند در قرآن می فرماید:

(یوم ندعوا کل أناس بامامهم...)؛ (8)

روزی که هر جمعیتی از مردم را با امام و پیشوای آنان می خوانیم.

و در مورد فرعون نیز می فرماید:

(یقدم قومه یوم القیامه فأوردهم النار...)؛ (9)

(فرعون) پیشاپیش پیروانش حرکت می نماید، پس آنان را وارد آتش می نماید.

همانا این نوع ازشفاعت از مصادق حقیقی شفاعت است چرا كه تعالیم پیامبران و امامان باعمل و ایمان انسان ها ضمیمه شده و باعث سعادت انسان می شود و هیچ گونه مجاز گویی در این خصوص وجود ندارد، لكن این نكته قابل ملاحظه است كه ظرف وقوع این شفاعت در دنیا می باشد نه در آخرت؛چرا كه تعالیم پیامبران و حضرات معصومین در این دنیا است هر چند نتیجه آن در آخرت ظاهرمی شود و روی این اساس نمی توانیم آیات شفاعت را مربط به این نوع از شفاعت بدانیم. چرا كه آیات شفاعت دلالت كامل دارد بر این كه مسئله شفاعت در آخرت تحقق پیدا می كند نه آن كه اصل شفاعت در این جهان و نتایج آن در جهان دیگر باشد. چنانکه قرآن کریم می فرماید:

اگر شخصی در این جهان، سبب هدایت دیگری شود، رابطه ی رهبری و پیروی بین آن دو، در قیامت به صورت عینی در می آید؛ شخصی که در این عالم امام و هادی بوده است، در آن جهان نیز به صورت امام و پیشوا و شخص هدایت شده به صورت مأموم و پیرو ظاهر می گردند

«‌یومئذِ لا تَنُفَعُ الشفاعة إلّا من أذِنَ لهُ الرَحمن و رَضی له قولاً »‌(10)

در آن روز شفاعت كسى سودى ندهد مگر آنكه [خداى‏] رحمان به او اذن دهد و گفتارش را [در مورد شفاعت از دیگران‏] بپسندد.

و یا در جای دیگری می فرماید:

«‌یا أیهاالَّذین آمَنوا أنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكم من قبل أن یَأْتی یومٌ لاَبیعٌ فیه وَلاخُله و لا شفاعه »(11)

اى اهل ایمان! از آنچه به شما روزى كرده‏ایم انفاق كنید، پیش از آنكه روزى بیاید كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى و كافرانند كه خود ستمكارند.

بنابراین، هم رهبران واقعی و حقیقی، شفیع و واسطه ی پیروان خود در جهان آخرت هستند و آنان را به سوی جنت و نعمت های الهی سوق می دهند و هم رهبران ضلالت و گمراهی مانند فرعون ها شفیع پیروان خود در رساندن آنان به دوزخ می باشند و این هر دو، تجسم رهبری و پیروی در همین جهان است.همچنین این نوع شفاعت در آخرت تحقق یافته و به ثمر می نشیند.

 

نتیجه:  

در نتیجه این گفتار روشن شد که دامنه مفهومی مسئله شفاعت علاوه بر خواستگاه طبیعی موجود در شفاعت تکوینی، به واسطه تبعیت از قوانین الهی منجر به تشرف به شفاعت تشریعی می گردد. این دو شفاعت را می توان از گزینه های رحمت و مغفرت موجود الهی در این دنیا دانست.از سویی نمودهایی از مساله شفاعت را می توان یافت که در آخرت تحقق چشمگیری دارد،  از آن جمله می توان به شفاعت تفضلی و یا مغفرت  اشاره داشت که سبب رضای الهی و بخشایش گناهان می شود؛ ازسویی شفاعت رهبری گزینه کاملتری از شفاعت اخروی است که علاوه بر رفع و پالایش زشتی ها ، موجب تکامل نقص استعداد معنوی و جبران ره آورد موجود در انسان گردیده و با زائل نمودن کاستیها و نقصانها مراتب عالی تری از کمال را برای آخرت انسان رقم می زند. 

 

پی نوشتها:

1-     تفسیرالمیزان ، ج1، ص 242

2-     سوره حدید،آیه 28

3-     سوره زمر،آیه 54

4-     سوره مائده،آیه 16

5-     سوره مۆمن،آیه 7- سوره شوری، آیه 5

6-     سوره مائده، 9آیات و 35

7-     سوره نساء، آیه64

8-     سوره اسراء،آیه 71

9-     سوره هود آیه 98.

10- سوره طه ، آیه 109

11- سوره بقره ، آیه 254

منبع: تبيان

مدیر ارشد امتیاز به خبر :

آرشیو

خطایی رخ داده است. خطا : آرشیو در حال حاضر در دسترس نیست