بین کسانی که فاطمه زهراء علیهاالسلام را میشناسند و دوست می دارند، با آنان که چنین نیستند، تفاوت بزرگی وجود دارد. این شناخت و محبت تأثیر زیادی بر عمیق ترین لایههای وجودی انسان بجا میگذارد و مانع از آن میشود که انسان به وادی برخی از اشکالات روانشناختی یا فکری حتی نزدیک هم نشود. در اینجا به یکی از تأثیراتی که ارتباط با صدیقه طاهره علیهاالسلام به طور خاص بر زنان میگذارد، توضیح میدهیم.
هویت جمعی یا هویت مستقل
قرنها در ذهن انسانها این پندار وجود داشت که زنان دارای هویت مستقل نیستند و به شکل جمعی کسی نمیتوانست هویتی برای آنها در نظر بگیرد. در اینجا سخن از مقایسه میان دوران کنونی با دورانهای سابق نیست زیرا ظلمی که در دنیای فعلی به زنان میرود دامنهای بسیار وسیع و ظاهری بسیار فریبنده دارد و از این لحا1 زنان در دنیای کنونی در موقعیت بهتری قرار ندارند.
سخن ما در هویت جمعی زنان است. آیا زنان به گونهای جمعی و بدون انضمام به مردان دارای هویتی هستند؟ آیا جنس زن، از نظر انسانی یک جنس پذیرفته شده در کنار جنس مرد است؟
پاسخ به این سوال مثبت است و البته نه به صورت یک شعار و نه در اثر پذیرفتن جوّ کنونی دنیا. چه بسیارند افرادی که در مقام سخن از هویت زنان بسیار و بسیار میگویند اما با رفتارها یا تأییدهای خود نسبت به وضع کنونی جهان، عملاً آن را انکار میکنند. به گونهای که میتوان عمیقترین ظلمها به زنان را در عمل قویترین مدعیان حقوق زنان نیز مشاهده کرد. به عبارت دیگر، در بین زنانی که جوّ کنونی جهان را پذیرفتهاند، حقارتهای عمیق زنانه هنوز هم وجود دارد؛ هرچند پوششهایی از انکار بر آن پوشانده میشود.
در اینجا نمیخواهیم راهی مشابه سخنرانان و مدعیان فمنیستی برویم؛ بلکه معتقدیم که بهترین پاسخ به سوال بالا آن است که یک زن را بیابیم و معرفی کنیم که با وجود خود، بدون هیچ سخن دیگر، آن را اثبات کند و این کار توسط فاطمه زهراء علیهاالسلام انجام شده است.
زنان فاطمی، فرصت خود را برای مشابهت با مردان ضایع نمیکنند؛ بلکه به دنبال کشف سرچشمههای زنانه در وجود خود هستند. اگر زنی به سرچشمه منابعی که در هویت زنانه به ودیعه نهاده شده دست یابد، از شدت غنا و ارزشی که در آن میبیند، نیازی به شباهت با رقابتهای مردانه در خود نمیبیند
مدافع عملی هویت زنانه
به عبارت دیگر، فاطمه زهراء علیهاالسلام با وجود خود و بدون نیاز به هیچ بحث و استدلال یا درست کردن جوّ اجتماعی، اثبات میکند که زن نیز جنسی انسانی است و در هویت انسانی، مستقل است. اگر فاطمه زهرا علیهاالسلام نبود، این سوال هنوز هم باقی بود و در لابلای جوّهای رسانهای امروزه که ظاهری مدافع و باطنی مهاجم دارند، باز هم برای حقجویان محل تشویش فکری بود. اگر فاطمه زهراء علیهاالسلام نبود، زن تحت مالکیت فردی قرار میگرفت. به یمن وجود فاطمه زهراء علیهاالسلام و نزول آیه مباهله در شأن اوست که زنان هم دارای هویت جمعی و پذیرفته شده هستند.
آیه مباهله و دفاع از هویت زنانه
ماجرای این آیه به لجبازیهای مسیحیان در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله باز میگردد. آنان که در سرزمین نجران زندگی میکردند حاضر نبودند از تحریفهایی که در دین مسیحیت درباره حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام پیدا شده دست بکشند و دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله را بپذیرند. پندها و استدلالهای پیامبر صلی الله علیه و آله در آنها اثری نگذاشته بود تا اینکه هر دو طرف حاضر به مباهله شدند؛ یعنی مکانی را تعیین کردند که در آن جمع شده به یکدیگر لعنت کنند تا هر که بر باطل است به اراده الهی نابود شود.
مسیحیان با جمع زیادی به سمت مکان مباهله حرکت کردند اما وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدند که فقط به همراه علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام به میدان آمده و بجای اینکه خدم و حشم را به رخ بکشد، عزیزترین کسانش را به محل اصابت لعنت آورده یقین کردند که حقیقت و ایمان در گوشت و پوست او آمیخته و دعوتش حق است و از شرکت در مراسم لعنت خودداری کردند.
خلاصه این واقعه در آیه 61 سوره آل عمران به این شکل آمده است که به آیه مباهله نیز معروف است:
« فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبینَ »؛
پس هر كه با تو درباره او [عیسى] پس از آنكه بر تو [به واسطه وحى، نسبت به احوال وى] علم و آگاهى آمد، مجادله و ستیز كند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما خودمان را و شما خودتان را دعوت كنیم سپس یكدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
در این واقعه ، فاطمه زهراء علیهاالسلام تنها زنی از بین مسلمانان بود که شرکت کرد ولی آیه قرآن از آن بانو به عنوان "زنان ما" یاد میکنند که علاوه بر نشان دادن منزلت بالای صدیقه طاهره علیهاالسلام، به معنای آن است که زنان نیز از منظر دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله، هویتی خاص و تعریف شده دارند.
الگو دانستن فاطمه زهرا سلام الله علیها باعث میشود که معتقد شویم که زن، برای اثبات هویت خویش نیاز به همسانی با مردان ندارد؛ بلکه خود دارای اصل و هویت متفاوت و خاص زنانه است که مخلوق خدا و مستقل و مقبول است
زنانی بدون نیاز به همسانی با مردان
الگو دانستن فاطمه زهرا سلام الله علیها باعث میشود که معتقد شویم که زن، برای اثبات هویت خویش نیاز به همسانی با مردان ندارد؛ بلکه خود دارای اصل و هویت متفاوت و خاص زنانه است که مخلوق خدا و مستقل و مقبول است. زنانی که فاطمه زهرا سلام الله علیها را دوست میدارند برای کسب هویت، رفتارهای خود را به مردها شبیه نمیکنند زیرا در زن بودن خود کاستی نمیبینند؛ بلکه انجام کارهایی مثل رقابتهای مردانه را نوعی خروج از تعادل زنانه و باعث تخریب روحیه و آشفتگی روان محسوب میکنند.
محبان پیرو فاطمه زهراء سلام الله علیها مانند بقیه زنان نیستند. برخلاف واقعیتی که در دنیای مردگونه کنونی میبینیم و برعکس تلاشهایی که زنان امروزی برای یکسان شدن ظاهری با مردان و شرکت در رقابتهای مردانه به خرج میدهند، "فاطمهدوستان" راه خود را یافتهاند. آرامشی را که آنان از یکپارچگی طبیعی زنانه خود میبرند در نظر آنان پرارزشتر از آن است که بخواهند با زحمات فرساینده برای "تر" و "ترین" بودن، آن را بر هم زنند.
کشف سرچشمههای زنانه
زنان فاطمی، فرصت خود را برای مشابهت با مردان ضایع نمیکنند؛ بلکه به دنبال کشف سرچشمههای زنانه در وجود خود هستند. اگر زنی به سرچشمه منابعی که در هویت زنانه به ودیعه نهاده شده دست یابد، از شدت غنا و ارزشی که در آن میبیند، نیازی به شباهت با رقابتهای مردانه در خود نمیبیند. زنی که فاطمه زهرا سلام الله علیها را بشناسد و لذت دوستی آن بانو را استشمام کرده باشد، هرگز آرزو نمیکند که خدا او را مرد آفریده بود.