شنبه 22 اردیبهشت 1403
EN

دفاتر زیارتی

دیداری با پیشکسوت مدیریت کاروان حج

دیداری با پیشکسوت مدیریت کاروان حج

او هم اکنون ۸۰ سال از عمر شریفش را پشت سر گذاشته و به سختی سخن می گوید . کوله باری از تجربیات حج دهه ۵۰ را بر دوش می کشد . پای سخنان زیبا و خاطرات ارزنده اش نشستیم .

نای سخن گفتن ندارد ولی برای بیان خاطرات خوش آن ایام علاقه وافری داشت و حاضر است به قول خودش تا صبح هم که شده برایمان بگوید .

پیرمرد ۸۰ ساله و دوست داشتنی ما ، اظهار می کند که ۱۴ بار به حج تمتع و ۱۱ بار به عمره مشرف شده است و سال ۵۸  آخرین سال مدیریت کاروان را به عهده داشته است.

” حاج محمد علی محب آل عبا ” را می گویم . متولد ۱۳۱۳ هـ ش و اولین مدیر حج شهرستان شوشتر (سال ۱۳۵۱) بوده است . تا قبل از این تاریخ زائرین شوشتری از طریق شهرستان اهواز به حج مشرف می شدند در آن زمان تعداد کاروانهای استان شاید به تعداد انگشتان یک دست نمی رسیدند .

آقای محب از سال ۴۶ که به عنوان زائر از اهواز به حج مشرف شدند نیز برایمان نقل می کند و می گوید : سال ۴۶ اولین سفر حج را انجام دادم . تعداد زائرین کاروان ما ۲۵۰ نفر بود و یکی از این زائرین علامه حاج شیخ (ره) بود. در این سال هواپیما در هوا دچار مشکل شد. به حاج شیخ گفتم حاج آقا هواپیما خراب شده . علامه خندید و فرمود : مگر به خدا و قرآن اعتقاد نداری ؛ اگر قرار است سالم باشیم روی زمین یا در هوا که باشیم سالم خواهیم بود و اگر قرار است از دنیا برویم کسی نمی تواند مانع شود .

در آن سال آیت الله حکیم نیز به حج مشرف شده بودند و دولت عراق با هماهنگی های صورت گرفته اجازه داده بود که هر حاجی با پرداخت ۳۰ تومان (۳۰۰ ریال ایرانی) از جده به کربلا برود و ما این کار را کردیم .

اولین مدیر کاروان شوشتر با اشاره به سختی های این سفر در ۴ دهه گذشته می افزاید : در آن سالها آشپز و کمک آشپز  و بسیاری از خوراکی ها مثل برنج ، روغن ، مربی ، ماست ، سبزی خشک کرده و وسایل پخت و پز  را از ایران با خود می بردیم . کار خیلی سخت و طاقت فرسا بود اما لطف خدا بسیار کارساز بود و مشکلات و سختی های این سفر یکی پس از دیگری برطرف می شد . سفر مکه بیشتر به معجزه شبیه است ؛ البته این را با توجه به مشکلات آن ایام می گوید .

ایشان خاطرات سال۵۴ که در منی آتش سوزی رخ داد را به یاد می آورد و می گوید : در آن سال آیت الله محمدعلی جزایری امام جمعه فعلی اهواز به عنوان روحانی کاروان بود . آتش سوزی که رخ داد به سمت کوهها فرار کردیم . در این اتفاق همه چیز سوخت . بعد از آن دولت عربستان اجازه پخت در منی را به ما نداد .

او می افزاید : در منی یکی از خانمهای کاروان وضع حمل کرد و از طرف کارآموز (نامی که به مدیر کل حج و زیارت استان در آن سالها داده می شد ) مؤاخذه شدیم که چرا این خانم به سفر آمده است .

 به ناچار ما باید فکری برای شیر و پستانک این نوزاد نیز می کردیم و البته موقع خروج از عربستان نیز باید برای خروج این نوزاد – با توجه به عدم داشتن گذرنامه – راهکار و توجیهی می یافتیم که البته با تدبیری مناسب توانستیم مشکل را حل کنیم .

در آن سالها چون زائر کم بود لذا هر کس ۱۰ زائر برای کاروان می آورد خودش را رایگان به حج می بردند . در آن سالها همه هزینه سفر ۴۵۰۰ تومان (۴۵۰۰۰ ریال ایرانی ) بود و این مبلغ دستی به مدیر کاروان داده می شد تا مدیر بتواند همه مخارج سفر را مدیریت کند .

در سالهای ۵۲ و ۵۳ پول ایران خیلی ارزش داشت به طوری که ۱۰۰۰ تومان ایرانی ما معادل ۵۳۰ ریال سعودی بود .

در آن ایام مدیران کاروانها برای اجاره منزل ، بعد از ماه مبارک رمضان به عربستان سفر می کردند تا بتوانند خانه هایی را برای اسکان زائران در موسم حج اجاره کنند و بنده نیز به این سفر اقدام می کردم .

در آن زمان به ازای هر ۱۰ زائر یک نفر به عوامل کاروان افزوده می شد لذا عوامل کاروان بیش از ۱۵ نفر بود که در این جمع مدیر ، معاون ، روحانی ، آشپز ، کمک آشپز ، پزشک ، خدمه ، آبدارچی و دستیار بود.

هر کاروان یک پزشک داشت که همراه زائران بود و مدیر کاروان می بایست در خانه ای که اجاره کرده بود یک اتاق را مجهز به امکانات پزشکی می کرد و تمام داروهای مورد نیاز را از ایران با خود می برد و در آن اتاق نگهداری می کرد .

پرواز از فرودگاه آبادان صورت می گرفت و طول سفر ۳۵ تا ۴۰ روز بود . زائرین کاروان با هم به کشور برنمی گشتند معمولاً ۲ قسمت می شدند و هر قسمت با تعدادی از عوامل به ایران مراجعت می کردند ؛ اما ما مدیران و همسرانمان بعد از اتمام سفر ۵ روز تا یک هفته بیشتر می ماندیم تا استراحت کنیم .

حاج محمدعلی محب آل عبا با اشاره به امدادهای الهی به ما توصیه می کند : هر وقت مشکلی پیش آید بلند شوید و وضو بگیرید و به مسجد الحرام بروید (با بیان این جملات گریه می کند) و نماز بخوانید ، مشکل برطرف می شود . خیلی ها این را تجربه کردند و نتیجه گرفتند.

ایشان با وجود کهولت سنش اما از حافظه خوبی برخوردار بوده و از شخصی خرمشهری با نام یاد می کند که از کاروان گم شده بود بعد از چند روز به کاروان برگشت وقتی جریان را از او جویا شدیم ، گفت : در حرم گرسنه و تشنه بودم و گمانم این بود که مرگم فرا رسیده است که یک مرتبه شخصی آمد و مرا با نام صدا زد و گفت فلانی اینجا نشسته ای ؟ گفتم : آری گم شده ام و همشهریان و کاروانم را نمی توانم پیدا کنم . او ابتدا با توجه به گرسنه بودنم به من سیبی تعارف کرد و سپس پرسید : اعمالت را انجام داده ای؟ گفتم : خیر . سپس به من کمک کرد و اعمالم را انجام دادم . و این شخصی که با من است مرا به اینجا آورد .

آقای محب آل عبا اضافه می کند : البته ما که نگاه کردیم شخصی را با ایشان ندیدیم .

ایشان هنوز از آن سالها یک گذرنامه و دفترچه ای که کار آلبوم عکس و دیگر لیستهای امروزین را انجام می داده نشانمان داد . این دفترچه متعلق به کاروان حج سال ۱۳۵۳ و حاوی مشخصات زائرین بوده که یک قطعه عکس از هر زائر نیز به صفحات آن الصاق شده بود .

در پایان دیدار ، صحت و سلامتی و طول عمر را برای این مدیر پیشکسوت و خادم ضیوف الرحمان از خداوند منان آرزو کردیم .

حميد سالم پور

امتیاز به خبر :

عکسهای مرتبط

آرشیو

خطایی رخ داده است. خطا : آرشیو در حال حاضر در دسترس نیست