جایگاه روحانیت در معادلات فرهنگی و اجتماعی کشورمان کجا بوده است؟
حکایت بیداری، حکایتی است برای بیداری نسل ما. این کتاب، داستانی است برای ما تا بدانیم جایگاه روحانیت در فرهنگ کشورمان کجا بوده و روحانیون در معادلات سیاسی و اجتماعی در کشور ما چقدر موثر بودهاند.
«توتون و تنباکو شرعا نجس است!» آقا نجفی برای مردم اصفهان اینگونه منبر رفت و موعظه گفت. تاجری از تجار معتبر شهر، کل موجودی توتون و تنباکوی خود را سوزاند. او این عمل را از تسلیم کردن داراییاش به کمپانی انگلیسی بهتر دانست. داراییاش سوخت و خشم مردم زبانه کشید.
علما منبر رفتند و ارشاد کردند. از تحریم تنباکو سخن گفتند. دیگر در شهر خبری از معامله، خرید یا فروش تنباکو نبود. شخصی در میان بازاربه انگلیس دشنام داد. دیگران تکرار کردند. مردم ادامه دادند. اصفهان تنباکو را بر خود منع کرد و این اولین شهر ایران بود.
همین که آقا نجفی تنباکو را حرام اعلام کرد، پیروانش رفتند بازار و هر کجا قلیانی دیدند، شکستند. خبر به حاکم اصفهان رسید. ظلالسلطان برای آقا نجفی پیام فرستاد: «شراب که از تنباکو نجستر است. همانقدر که در باب شراب نهی دارید، در باب تنباکو هم همانقدر بگویید. این اقدامات چه چیز است؟!» آقا نجفی جواب داد: «ما به تکلیف شرعی خود عمل میکنیم. شما هم به تکلیف عرفی خودتان عمل نمایید!».
بسیاری شیخ محمد تقی نجفی را به نام آقانجفی میشناسند. آقانجفی یکی از علمای بزرگ اصفهانی است که در دوران قاجار متولد میشود و در دوران حیات پربارش، منشاء خدمات بسیار زیادی به تحقق اسلام واقعی و همچنین مخالفت با ظلم شاهزادگان قاجاری در حق مردم میشود. روایت بخشی از داستان زندگی او روایت کتاب «حکایت بیداری» است. نویسنده این کتاب، محمود فروزبخش است و ناشرش هم، انتشارات آرما ست.
حکایت بیداری، شاید بیش از آنکه یک کتاب تاریخی باشد، کتابی خواندنی باشد برای آنهایی که شبها میخواهند برای فرزندانشان قصهای تعریف کنند. هرچند حکایت را شبها مادربزرگها برای فرزندانشان میگفتهاند تا بخوابند، اما حکایتهای منتشر شده در «حکایت بیداری» فرق میکند. حکایتهای این کتاب، حکایتهایی است برای نخوابیدن. حکایتهایی که هم انسانساز است، هم مردم را با قهرمانان ناشناخته و مظلوم کشورشان آشنا میکند و هم لحظات خوبی را برای دقایق پایانی ِ شب فرزندانشان رقم میزند.
کتاب، شامل حکایتهای زندگی آقا نجفی است و البته باید تاکید کرد داستانهای این کتاب که همه هم جزو بخشی از تاریخ معاصر ما به حساب میآید، ملاحت و نمک حکایتهایی که مادربزرگهای ما در دوران کودکی روایت میکردند را داراست. نویسنده برای معرفی وجوه مختلف شخصیت آقانجفی از قالب صمیمی ِ حکایت بهره برده و همین، باعث شده است تا کتاب، برای گروههای سنی مختلف خواندنی باشد.
حکایت بیداری، حکایتی است برای بیداری نسل ما. این کتاب، داستانی است برای ما تا بدانیم جایگاه روحانیت در فرهنگ کشورمان کجا بوده و روحانیون در معادلات سیاسی و اجتماعی در کشور ما چقدر موثر بودهاند. این کتاب به ما نشان می دهد روحانیون بارز و برجسته برای آنکه مردم زندگی راحتتری داشته باشند و در مقابل ظلم و جور حاکمان داخلی و دشمنان اجنبی سرفرو نیاورند، متحمل چه سختیها و مرارتهایی شدهاند. حکایت بیداری، حکایتی است برای بازتعریف از جایگاه روحانیت در کشور ما با زبان شیرین و شیوای حکایت.
حکایت بیداری، شاید بیش از آنکه یک کتاب تاریخی باشد، کتابی خواندنی باشد برای آنهایی که شبها میخواهند برای فرزندانشان قصهای تعریف کنند. هرچند حکایت را شبها مادربزرگها برای فرزندانشان میگفتهاند تا بخوابند، اما حکایتهای منتشر شده در «حکایت بیداری» فرق میکند. حکایتهای این کتاب، حکایتهایی است برای نخوابیدن. حکایتهایی که هم انسانساز است، هم مردم را با قهرمانان ناشناخته و مظلوم کشورشان آشنا میکند و هم لحظات خوبی را برای دقایق پایانی ِ شب فرزندانشان رقم میزند.
اما مخاطبان این کتاب صرفا محدود به کودکان و نوجوانان نمیشود. هر کسی میتواند با مطالعه این کتاب، لذت خواندن حکایتهایی کوتاه و شیرین را تجربه کند. قطع جیبی کتاب هم به آن دسته از مخاطبانی که دوست دارند این کتاب را بیرون از خانه همراه خود داشته باشند، کمک میکند. آنها می توانند با قرار دادن این کتاب در جیب کت یا کاپشن، جیب کیف و حتی داشبورد ماشین، آن را همیشه همراه خود داشته باشند و از دقیقههایی که در صفهای انتظار تلف میشود، کمال استفاده را ببرند.