به مناسبت شهادت مولي الموحدين حضرت علي (ع)
نويسنده: حميد سالم پور
تا صورت پيوند جهان بود علي بودتا نقش زمين بود و زمان بود علي بود
شاهي كه وصي بود و ولي بود علي بودسلطان سخا و كرم و جود علي بود
شايد اين ابيات بتواند تاحدي بسيار كوچك اوصاف مولايي بزرگ را بيان كند ولي بي شك در بيان همه ابعاد شخصيت ايشان ناتوان است؛روزهاي ماه مبارك رمضان يكي پس از ديگري سپري شده و كم كم به ليالي قدر و شب ضربت خوردن مولي الموحدين (ع) مي رسيم.
در اين شبها از امام اول شيعيان (ع) بيشتر سخن گفته مي شود و اذهان ، ياد و خاطره امام همام (ع) را مرور مي كنند.
سخن از مردي است كه جهان همانندش را نديده و دوست و دشمن از او به بزرگي و عظمت ياد مي كنند. او كسي كه افراد با انصاف ديگر مذاهب و اديان ، عظمت مذهب تشيع و اسلام را وابسته به او و اهل بيتش مي دانند.
سخن گفتن از شخصت بي نظيري كه همه كمالات و صفات نيكو را دارا باشد و بلكه بالاتر ، همه كمالات را در اعلي درجه اش به نمايش بگذارد ، آسان نيست .
*نگاهي به تولد و شهادت وصي پيامبر خدا (ع)
اگر از ما سؤال شود كه مقدس ترين شهرها را نام ببريم ؛ بايد از مكه ، مدينه ، نجف ، كربلا ، كاظمين، سامراء، مشهد، قم، بيت المقدس .... نام ببريم. و چنانچه بنا باشد از ميان اين شهرهاي مقدس يكي را اختيار نماييم بايد از مكه ياد كنيم و مقدس ترين جاي اين شهر مسجد الحرام و بهترين نقطه آن كعبه و علي (ع) مولود آن است.
عظمت امام در سخنش مشهود است . امام در يكي از بهترين و مقدس ترين مكانها –مسجد كوفه –بهشهادتميرسدووقتيضربتميخوردميفرمايد "فُزتُوَربِّ الكعبة" اين سخن را از زبان شخصي مي شنويم كه در كلامش اغراق و مبالغه گويي نيست و واقعاً امام از دست نامردمان و نامردي هاي آن زمان راحت شد آناني كه بايد به دست علي قلم مي دادند تا جهان از گنجينه علومش لبريز گردد و آينده بشر تأمين گردد برعكس عمل كردند و به دستش بيل دادند و نگذاشتند كه در سايه علوم بي انتهاي آن بزرگوار شاهد پيشرفت و تعالي جامعه باشيم.
*زهد مولي (ع)
بياييد تأملي در زهد و پارسايي امام داشته باشيم . براي اين منظور شما را پاي سفره امام و سفره ديگر حكام خواهم برد تا تفاوت را ببينيم. معاويه انواع و اقسام مأكولات و مشروبات را درخواست مي كرد ؛ مي خورد و سير نمي شد. اين در حالي است كه سفره مولي الموحدين (ع) از نان خشك با خرما يا شير تجاوز نمي كرد.
امام از زحمت بازوانش كه درآمدي داشت به فقرا مي بخشيد و خود نان خشك را برمي گزيد. رهگذري وارد شهر مدينه شد؛ باغباني را اطراف شهر ديد؛ از او غذا خواست. باغبان سفره اش را برايش پهن كرد. رهگذر نتوانست غذا بخورد چون نان خشك بود. باغبان آدرس سفره شخصي به نام حسن (امام حسن) را به او داد. وقتي آدرس را پيدا كرد و بر سفره نشست؛ يك لقمه مي خورد و يكي را جدا مي كرد. امام حسن (ع) متوجه شد. به او فرمود: اين سفره هميشگي است نيازي به جدا كردن مقداري غذا نيست؛ هر وقت خواستي بيا و استفاده كن. رهگذر گفت: اينها را براي پيرمرد باغباني مي خواهم كه بيرون مدينه باغباني مي كند و چيزي براي خوردن ندارد.
امام مجتبي (ع)اوصاف آن باغبان را كه شنيد فرمود: آن باغبان نيازي به غذاي اين سفره ندارد آن شخص صاحب اين سفره است؛ او علي بن ابي طالب است.
امير المؤمنين (ع) جامع كمالات
آنجا كه سخن از عبادت است، مولا علي (ع) در رأس است. زماني كه جنگاوري و نبرد در راه حقّ مطرح شود از امام علي (ع) به عنوان شير خدا و رسولش (ص) ياد مي شود. اگر عشق به خالق و خلق مطرح شود همه از ابا الحسنين (ع) ياد مي كنند. چنانچه سخن از خطبه سرايي و پند و اندرز انسانها به ميان آيد نمي توان كسي غير از پسر عموي پيامبر(ع) را ذكر نمود. جايي كه از عدالت گفته شود، امير المؤمنين (ع) بزرگترين شهيدِ آن به شمار مي آيد. و آنجا كه سخن از كمك به محرومين و ايتام به ميان آيد جز خليفه به حق رسول خدا (ع) را نمي توان بعنوان زعيم و رهبر اين حركت نام برد و ......
امام علي (ع) از ديدگاه ديگران
در تبيين شخصيت مولي (ع) بايد بدانيم كه او يك شخصيت تاريخي همانند ديگر شخصيتها نيست بلكه كسي است كه به اعتراف بسياري از بزرگان، جهان نسخه دومش را تاكنون ارائه نداده است و سخنش مادون خالق و مافوق بشر است.
با من همراه شويد تا در سخنان دانشمندان بزرگ پيرامون شخصيت فخر كائنات تأملي داشته باشيم با عِلم به اينكه گويندگان اين جملات ، افراد معمولي نيستند بلكه كساني مي باشند كه پس از سالها بررسي و تحقيق پيرامون شخصيت امام علي (ع) اقدام به بيان نتيجه تحقيقات خود نمودند.
شبلي شميل دانشمند بزرگ مسيحي مي نويسد: بدون ترديد علي بن ابي طالب (ع) بزرگ بزرگان و تنها نسخه اي است كه نمونه آن در غرب، شرق، گذشته و حال ديده نشده است.
جاحظ از بزرگان اهل سنت آشكارا اعلام مي كند: سخن گفتن از علي (ع) ممكن نيست، اگر قرار است حق علي (ع) ادا شود گويند غلو است، و اگر حق او ادا نشود در باره علي (ع) ظلم است.
دانشمند و نويسنده معاصر مسيحي جرج جرداق چه زيبا نگاشته است: اي روزگار! چه ميشد اگر تمام نيروهاي خود را بسيج ميكردي و در هر عصري و زماني بزرگمردي، چون علي (ع) با همان عقل و دهان و قلب، با همان زبان و همان شمشير به جهان ارمغان مي دادي؟
بد نيست مروري بر ديدگاه خليفه اول و دوم در باره عظمت امام اول شيعيان نيز داشته باشيم.
جمله تاريخي ابوبكر بسيار مشهور است كه «مرا رها كنيد در حاليكه علي (ع) در ميان شما باشد» (أقِيلُونِي أقِيلُونِي لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ عَلِيٌّ فِيكُمْ(
و مشهورتر از آن، جمله خليفه دوم است كه به نقل فريقين بارها اظهار كرده است كه «زنان از زائيدن همچون علي (ع) نا توانند، اگر علي نبود عمر هلاك مي شد»( عَجِزَت النِّساءُ أنْ تَلِدَ مِثْلَ عَلِيّ بنِ أبِي طالبٍ ، لَوْلا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ (
دشمني با امام (ع)
در طول تاريخ و با دسيسه هاي حكومت هاي ظلم و جور از جمله حكومت معاويه و به تبع آن ديگر حكام اموي و عباسي و حتي نوادگان آنان در قرن حاضر ، بسيار تلاش شده و مي شود تا نام مبارك علي (ع) از خاطره ها و تاريخ محو گردد اما كاري از پيش نبردند.
ابن ابي الحديد (شارح نهج البلاغه) مي نوسيد : علي (ع) مانند خورشيد تابان بود كه با كف دست پوشيده نميشود ...... علي سرآمد همه فضايل و سرچشمه آنهاست.
تعدادي از فرصت طلبان پس از پيامبر خدا (ص) به وصيت او كه همان وصيت خداوند بود عمل نكردند و حكومت ظاهري را از امام (ع) ربودند و آن بزرگوار را خانه نشين كردند . آنان با اين اقدام، نه تنها به مسلمانان بلكه به همه بشريت ظلم كردند و اكنون و پس از گذشت 1400 سال، جهانيان حق خويش را از اين غاصبان و فرصت طلبان مطالبه مي كنند چرا كه بي شك اگر راه حق را منحرف نمي كردند، وضعيت فعلي جهان از جهت علمي و معنوي و ... به مراتب از ايني كه هست برتر و متعالي تر مي بود؛ لذا مي بينيم كه بسياري از دانشمندان اهل سنت و حتي غير مسلمانان به اين مهم اذعان نموده اند.
به بهانه شورا، اولين خليفه را به شكل بي سابقه اي توسط چند نفر در سقيفه روي كار مي آورند، خليفه دوم نيز توسط خليفه اول منصوب مي شود و خليفه سوم با يك برنامه و نتيجه از قبل تعيين شده سر كار مي آيد و بعد از آن نيز باب موروثي بودن حكومت توسط امويان و عباسيان گشوده مي شود و به اين ترتيب مسلمان را از داشتن رهبران الهي محروم مي كنند و شد آنچه كه شد؛ و ديديم كه حكام اموي و عباسي با بيت المال و جان و مال و ناموس مسلمانان چه كردند. بي شك نام خود را با هر نوع خيانت و جنايت همراه كرده و جنايت انجام ناشده اي را باقي نگذاشتند.
عمل نکردن به دستور الهی و وصیت پیامبر خدا (ص)
سؤالی ذهن را به خود مشغول می کند که چرا کار مسلمانان و حکّام به اینجا کشید ؟ و چرا مسلمانان به این حال و وضع در آمدند ؟
و جواب این است که چشم و گوش خود را از دیدن حق بستند و به سفارش خداوند و پیامبرش عمل نکردند . خداوند در باره امام و پیشوا می فرماید : امامت به ستمکاران نمی رسد "لایَنالُ عَهدِی الظّالمینَ ".ولی متأسفانه شاهد به قدرت رسیدن ستمکاران بودیم .
وظیفه مردم این است که اجازه ندهند انسان ظالم در رأس امور قرار گیرد و حکومت کند . ما اکنون در زمانی زندگی می کنیم که نقش مردم در انتخاب زمامدار را پر رنگ می بینیم . اگر کارمند یا رئیس اداره یا سازمانی ، راه غلط را در برخورد با مردم در پیش گیرد و حقوق همشهریان را به رسمیت نشناسد و حالت ارباب به خود بگیرد ، بی شک ایشان از جاده صواب دور گشته و با اقدامات ناشایست خود به حقوق مردم تجاوز کرده و ظالم تلقی می شود ؛ ظلم فقط دزدی و قتل نیست . بنابراین نباید در منصبش بماندو مقام ما فوق باید هر چه سریعتر او را عزل نمایدتا افراد صالح زعامت امور را به دست گیرند زیرا منصبش غصبی است همانگونه که معتقدیم خلیفه اول و دوم و سوم به ناحق منصب جانشینی را تصاحب کردند .
منصب امامت و پیشوایی امت با نقص و عیب و ظلم سازگار نیست .اگر کسی در طول حیاتش فقط یک ظلم –در گذشته یا حال یا آینده - کند این شخص معصوم به شمار نمی آید . ظلم ، ظلم است فقط شدت و ضعف دارد به همین جهت این فرد نمی تواند امام مسلمین شود .
بنابراین ما معتقدیم که امام کسی است که در گذشته ، حال و آینده ظلم و گناهی نکرده و نخواهد کرد. تنها کسی که جامع کمالات و فاقد نواقص باشد می تواند بعد از پیامبر(ص) هدایت و رهبری امت اسلامی را به عهده گیرد و بهتر از هر کس خداوند است که صلاحیت و شایستگی انتصاب امام را دارد و می داند که رسالتش را کجا قرار دهد (اللهُ أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رسالتَهُ) و ابلاغ امر خطیر جانشینی را به عهده پیامبرش (ص) گذاشته است و پیامبر (ص) بارها و بارها – و بویژه در غدیر خم - به این وظیفه عمل نمود .
پیامبر (ص) در تبیین عظمت حضرت علی (ع) می فرماید : عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ و الحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ. این جمله در عین کوتاهی اما از محتوا و مضمونی بسیار عالی برخوردار است که عصمت امام را نمایان می سازد .این جمله به ما می گوید که علی (ع)جامع همه کمالات و فاقد همه نواقص و عیبهااست زیرا انسان ناقص نمی تواند همیشه با حق باشد و تنها افرادی که از همه کمالات معنوی بهره مندند شایستگی معیت با حق را دارند .
علی (ع) شخصیتی جهانی
ما ملتی هستیم که به علی (ع) منتصب می باشیم و این افتخار و سرمایه معنوی بسیار بزرگی است که می توانیم در برابر دیگر ملل و ادیان و مذاهب با سربلندی از آن یاد کنیم . لذا باید رفتار و کردارمان را علی وار نماییم در غیر این صورت حداکثر بهره مان این است که " دوستدار علی " هستیم نه " شیعه علی ".
امام علی (ع) تنها برای تشیع زندگی نکرد لذا به شیعه اختصاص ندارد هر چند بزرگترین امتیاز شیعیان همراه بودن نام مقدس و مبارک آن بزرگوار با این مذهب است.
اگر وجود مقدس او را به مذهب خاصی محدود و منحصر کنیم مقامش را پایین آورده ایم و او را در حد رهبر گروهی خاص دانسته ایم و این یکی از ظلمهایی است که به وجود مبارک امام می شود.
نمره تشیع ما
معنی حدیث " مَن لَم یَعرِف إمامَ زمانِه ماتَ میتة الجاهلیة " چیست ؟ آیا اگر ما نسبت به ائمه شناخت شناسنامه ای پیدا کنیم و به عبارتی نام آنان و تاریخ تولد و نام پدر آن بزرگوران را بدانیم کافی است ؟ و آیا این مقدار شناخت ، ما را به رستگاری و عاقبت به خیری رهنمون می سازد؟
بی شک این برداشت بسیار ساده اندیشانه است . آنچه که از این سخن بر می آید این است که نسبت به شخصیت و سیره ائمهمعرفت پیدا کنیمکه در آنصورت این شناخت و معرفت باعث عمل می شود و ما را در مسیر اهل بیت (ع) قرار می دهد .و کم کم رفتار و سلوکمان رنگ اهل بیت (ع) به خود می گیرد. در آن صورتهمانگونه که امام نمازش را با بی حالی اقامه نکرده،حق کسی را ضایع نکرده ، کسی را مورد تمسخر و استهزا قرار نداده ، به ناحق بر کسی فریادنزده و ..... ما نیز خود را به این خصال و صفات مزین خواهیم کرد .
و چنانچهاز این اخلاق که سیره علوی است دور باشیم باید تشیع خود را زیر سؤال برده و در پیرو امام بودنمان تأمل کنیم . اینجاست که باید در رفتار و کردارمان تجدید نظر و بازبینی داشته باشیم.
نزدیک و دور بودنمان از مولایمان را نمی توان با معیار حُبّ و بُغض لسانی سنجید ؛ بلکه به میزانی که به سیره و رفتار و کردار امام عمل می کنیم نمره تشیع دریافت می نماییم و خوشا به سعادت مردان و زنانی که در این مسیر صعب العبور و پر از خار ، نمره بالایی دریافت می کنند .
علی پیشوای هر کس که باشد آن کس هیچ راهی ندارد جز اینکه علی وار زندگی کند و رفتار اجتماعیش را علی وار کند و سخن گفتن و اندیشه اش را علی گونه نماید و علی گونه با ناپاکی ها برخورد کند و علی وار با کارمند و رئیس ناصالح رفتار نماید .
آیا حق پدر و مادرمان را–آنگونه که پیشوایان ما فرموده اند- رعایت نموده ایم ؟ آیا حقوق بستگان و همسایگان را – آنگونه که علی (ع) فرموده - ادا نموده ایم ؟ مگر نه آن است که علی به فکر فقرا است . اکنون ماه مبارک رمضان است و سفره الهی پهن شده است ما چقدر در این عرصه اهتمام داشته ایم ؟ بیاییم ما هم مخصوصاً در این ماه آنها را فراموش نکنیم . چقدر در شهرو استانمان مستمند داریم ! اسلام این وضعیت را برنمی تابد و مذمت می کند زیرا فقر به فساد می کشاند ؛ فقر منجر به سرقت و خیانت و جنایت می شود و این معنای حدیث معروف ( کادَ الفقرُأن یَکُونَ کُفراً ) است .
کلام آخر
دنیا کوچکتر از آن است که بتواند علی را در خود جای دهد و در ازای کارهای بزرگی که انجام داده او را پاداش دهد. آن وجود مقدس در این دنیا مظلوم بود . به سخنانش توجه نمی شد و البته الآن نیز از سخنان امام که در نهج البلاغه است کمتر اطلاع داریم و یا کمتر به آنها عمل می کنیم . این در حالی است که دکتر صبحی صالح (استاد دانشگاه لبنان و شارح نهج البلاغه) در این زمینه می گوید : معتقدم که ضروری است نهج البلاغهیامیرالموءمنین امام علی (ع) در سراسر جهان چاپ و توزیع گردد تا نسل جدید مسلمان از آن بهرهمند شود .
پایان این مقاله را با ابیات زیبای اقبال لاهوری خاتمه می دهم آنجا که علی (ع) را سرّ نبوت پیامبر(ص) می داند :
ای سرّ نبوت محمّد
ای وصف تو مدحت محمّد
بی تو نتوان به او رسیدن
بی او نتوان به تو رسیدن