براي مطالعه قسمت اول سفرنامه اينجا كليك نماييد...
زمان عبور از مرز را بعد از اذان صبح در نظر گرفته بودیم اما ساعت 11 شب به سالن پایانه سر زدیم و کم بودن تعداد زائرین و کوتاه بودن صفوف جمعیتی که قصد داشتند وارد خاک عراق شوند تصمیم ما را عوض کرد و زمان عبورمان از مرز را به نیمه شب تغییر داد .
به هر تقدیر حدود ساعت 2 بامداد از مرز ایران عبور کردیم . نکته ای که به چشم دیده می شد اشتیاق فوق العاده مردمی است که به هر شکل ممکن قصد عبور از مرز را داشتند لذا در روزهای قبل ، خیل جمعیت مشتاق به حدی بود که باعث شکسته شدن درب سالن و شیشه های آن شده بود .
در بین صفوف زائرین افرادی را می توان دید که بدون گذرنامه و فقط با کارت ملی و یا با گذرنامه شخص دیگری آمده بودند تا به پابوسی امام بی کفن خود بروند . مأمورینی که وظیفه مهر زدن گذرنامه را بر عهده داشتند ظاهراً از این موارد زیاد دیده بودند لذا با حساسیت بیشتر و بررسی بیش از حد ، گذرنامه ها را چک می کردند و تطابق عکس گذرنامه را با افراد انجام می دادند و با دیدن اختلاف ، مانع خروج شخص به خارج از کشور می شدند هر چند که افرادی نیز بدون گذرنامه خارج شده بودند .
اربعین امسال حال و هوای دیگری داشت ، جور دیگری بود . تهدیدات گروه بی ارزش داعش و خطرات احتمالی – که البته در طول تاریخ بوده – عاشقان را بر آن داشته که هیمنه و تسلط پوشالی این گروه از خدا بی خبر و حیوان صفت را بشکنند و مراسم اربعین امسال را پر رنگ تر بگیرند و ” عظمت معشوق ” و ” شیوه عشق ورزیدن ” را به جهانیان آموزش دهند .
در مکاتب الهی داریم که خداوند هنگام خطر ، آرامش را به بنده خود نصیب می فرماید و این نکته نیز در زیارت امام حسین (ع) آمده است که خداوند به زائر ابی عبدالله (ع) ” احساس امنیت ” را عطا می نماید همانگونه که در میان اصحاب امام در کربلا ” ترس ” نبود بلکه همه اش ” آرامش ” بود .
ناگفته نماند که سختی غیر از ترس است و مشکلات همیشه بوده و هست لذا در راه امام حسین (ع) باید سختی ها را تحمل کرد .
پس از عبور از مرز عراق ، برای تشرف به نجف اشرف و زیارت اولین مظلوم (ع) سوار خودرو شدیم .
اولین مظلوم عالَم را اهل بیت (ع) به ما معرفی نموده اند . شیخ کلینی از امام علی نقی (ع) نقل کرده، که ایشان فرمودند امیرالمؤمنین (ع) را چنین زیارت بنمایید:
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ …..
سلام بر تو اى ولى خدا تو اول مظلوم عالَم و نخستین کسى هستی که حق او غصب شد ……
راننده خودرو جوانی حدوداً 25 ساله و اهل العماره بود ؛ مبلغ کرایه را 50 هزار تومان اعلام کرد که ما نیز موافقت کردیم .
طبیعی است که در این ایام که زائر زیادتر از حد معمول است و تعداد خودروها کمتر از نیاز است ، کرایه ها مختلف خواهد بود . هم خودروهای رایگان دیده می شوند و هم خودروهایی که کرایه معمولی و یا آزاد دریافت می کنند که در مسیرهای منتهی به نجف و کربلا مشغول جابجایی زائرین بودند .
رانندگانی که این روزها را روزهای طلایی می دانند تا بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند کمتر به استراحت و خواب می پردازند . لذا در هنگام رانندگی و به ویژه شب هنگام ، احتمال خواب آلودگی راننده و خلق حوادث خطرناک وجود دارد و این موضوع دامنگیر راننده خودروی ما نیز شده بود . خمیازه های بسیارش و بالا آوردن دستهایش برای غلبه بر خواب آلودگی مرا به خود آورد تا وضعیتش را از او جویا شوم و او نیز در جواب سؤال من اعلام کرد چندی است نخوابیده ام و اکنون خوابم می آید .
از او خواستیم که دست و صورتش را آب بزند ولی این اقدام افاقه نکرد . به برادرش که در العماره بود زنگ زد که به کمکش بیاید ولی برادرش بهانه آورد و نپذیرفت . ساعت 3 و نیم بامداد را نشان می داد و کم کم نگرانی ما نیز بیشتر می شد از او خواستیم که رانندگی خودرو را به ما بسپارد و او نیز از فرط خستگی و بی خوابی پذیرفت .
یکی از دوستان پشت فرمان نشست و از آنجا که خودرو آمریکایی بوده و دنده و کلاچ نداشت ، رانندگی با آن کمی متفاوت می نمود لذا به قول دوستمان “ماشین خودش می رود ” . با اولین دست انداز و با فشار بر پدال ترمز ، خودرو همانند میخی که به زمین کوبیده شده است در جا توقف کرد و راننده عراقی را که به نظر خواب بود ، بیدار کرد و این باعث شد که راننده عراقی خود هدایت خودرو را به دست گیرد و اعلام کرد خواب از کله اش پرید ؛ اما واقعیت چیز دیگری بود . خواب ، راننده جوان ما را – با وجود توقف در کنار یکی از مواکب و خوردن چای و قهوه – رها نمی کرد . با اصرار زیاد ، راننده را متقاعد کردیم تا در حسینیه مسیر راه توقف کند و یکی دو ساعت تا اذان صبح بخوابد ؛ و این کار عملیاتی شد .
پس از نماز صبح و خوردن صبحانه ای که در حسینیه توزیع می شد راه نجف را در پیش گرفتیم . در این زمان آسمان نعمت خود را بر زمینیان نازل کرده و بارش باران جاده را کمی لغزنده کرده بود .
استفاده از روغن زیاد هنگام پخت غذا و غلیظ و شیرین کردن فوق العاده چای – به قول خودشان چای عراقی – از ویژگی های عراقی ها است که در پذیرائی هایشان کاملاً مشهود است .
با نزدیک شدن به نجف اشرف ، آقایان ثابت ایمانی و حسین زاده که مداح بودند در رثای ارباب بی کفن مرثیه خوانی کردند و بقیه سینه زدند .
از نکته ای نباید غفلت کرد و آن نمره رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی در عراق است که اگر نگویم در حد صفر است اما خیلی هم بالاتر از آن نیست . از یک طرف جاده ها بسیار باریک و بدون علائم راهنمایی و از طرف دیگر عدم التزام رانندگان به رعایت قوانین رانندگی .
” سرعت ” ، ” سبقت بی جا ” و ” خلاف جهت ” رانندگی کردن از رفتارهایی است که به وفور از سوی رانندگان دیده می شود و این امر باعث حوادث تلخی می شد کما اینکه بعد از اربعین باعث کشته شدن تعدادی از زائرین و مصدوم شدن تعداد بیشتری شده بود .
حدود ساعت 11 روز چهارشنبه وارد نجف اشرف شدیم اما راننده با انحراف به چپ با خودرویی که در حال سبقت بود برخورد کرد . علت این حادثه نداشتن آینه بغل بود که به قول راننده شب گذشته در برخورد با آینه خودرویی که از مقابل می آمد شکسته شده بود . در هر صورت بیش از نیم ساعت معطل شدیم و با توجه به عدم توافق دو راننده عراقی ، سوار خودرویی دیگر شده و خود را به حرم با صفای مولی الموحدین(ع) رساندیم .
شهر نجف و البته دیگر شهرهای عراق از نظافت خوبی برخوردار نیستند که در بدو ورود می توان این موضوع را به عیان شاهد بود . در جای جای کوچه ها و خیابانهای این شهر ، می توان آشغال و آلودگی معابر را بطور چشمگیر دید .
با توجه به اینکه 2 – 3 روز به اربعین مانده و مردم با پیاده روی عازم کربلای معلی گشته اند انتظار این را داشتیم که حرم امیرالمؤمنین (ع) تا حدودی خلوت باشد اما این انتظار درست از آب نیامد زیرا با ازدحام جمعیت و شلوغی حرم مواجه شدیم بطوریکه بر خلاف روزهای دیگر ، ورود و خروج زائرین از نظمی خاص برخوردار نبود و از ورود وسایلی همچون ساک و مبایل و کفش جلوگیری نمی شد و البته این می توانست ضریب امنیت را کاهش دهد .
14 قرن پیش دشمن تا بن دندان مسلح به ابزار زر و زور و تزویر ، تصمیمش را قطعی کرده بود که نور اهل بیت (ع) را خاموش کند و به گمان باطل خویش قادر خواهد بود اما نه تنها موفق به عملی کردن نقشه پلیدش نگشت بلکه روز به روز بر عاشقان و دلدادگان ائمه (ع) بیشتر و بیشتر می گردد و این تداعی کننده جمله معروف امام خمینی (ره) است که فرمود: محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است.
نجف و کربلا با انسان حرفهای زیادی دارند نیازی نیست که خود را زیاد به زحمت بیندازیم کافی است به دور و برمان خوب بنگریم تا به این نکته برسیم این عشق و علاقه به حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) و کربلا ، به تشیع محدود نمی شود . در زیارت اربعین ، دیگر مذاهب و ادیان را می بینیم که مشارکت فعال داشته اند لذا زیبنده نیست دیگران را از آن محروم سازیم و آن را محدود به تشیع و جهان اسلام کنیم .
قبل از تشرفمان به حرم ، به مسجد شیخ مرتضی انصاری رفتیم و ساکهایمان را آنجا گذاشته و سپس به زیارت امیر (ع) مشرف شدیم . این مسجد در ” محله الحویش ” و در نزدیکی حرم باصفای امام اول شیعیان (ع) واقع است و ورود به آن از شارع الرسول (ص) که همان باب القبله باشد صورت می پذیرد .
محله الحویش محل تردد علمای بزرگ جهان تشیع و محل فروش کتابهای مذهبی بوده و هست .
در این منطقه که گام برمی داشتیم دیدن مساجد و مدارس علمیه و کتابفروشی های دینی و حوزوی ما را به وجد می آورد چرا که دیدن این جلوه ها ، آن هم در کوچه پس کوچه های قدیمی شهر نجف – و نه خیابانهای عریض و طویل عصر حاضر - بسیار جالب به نظر می رسید .
بقلم : حميد سالم پور - مدير كاروان شوشتر و استاد دانشگاه جامع علمي كاربردي حج و زيارت
ادامه دارد ………