سفرنامه كربلا (1)
سفرنامه كربلا (2)
اهالی نجف برای رفع دغدغه و نگرانی زائرینی که به صورت خانوادگی مبادرت به زیارت اربعین نموده اند پیش بینی های لازم را کرده اند . از جمله می بینیم در کنار مسجد شیخ مرتضی انصاری که محل اسکان آقایان ایرانی و عراقی بود سه تا از خانه های مسکونی خود را تخلیه کرده تا محلی باشد برای اسکان زائرین خانم .
در مسجد شیخ مرتضی انصاری و منازل محل اسکان خانمها غذا ، میوه و کیک توزیع می شد و البته همه جای عراق پذیرایی به نحو مطلوب و فراوان بود .
مسجد شیخ مرتضی انصاری یکی از مساجد بزرگ و معروف نجف بشمار می آید و از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است و نامش به بنیانگذار آن شیخ مرتضی انصاری (فوت 1281 هـ.ق) بازمی گردد که در آن به اقامت نماز مشغول بود و به تدریس علوم حوزوی می پرداخت.
این مسجد که با مساعدت و تحت نظارت شیخ مرتضی انصاری بنا شده و در محله «حُوَیش» واقع است، محل برگزاری جلسات درس بزرگان حوزه نجف از جمله سیّد محمّد کاظم یزدی بوده و امام خمینی (ره) بوده است.
امام خمینی (ره) وقتی منزل را به قصد عزیمت به این مسجد ترک میکردند عادت داشتند که یک ساعت را به زیارت حرم مطهر امام علی (ع) بروند .
مؤسس جمهوری اسلامی (ره) در طول اقامت 14 ساله اش در نجف اشرف در این مسجد معارف اهل بیت (ع) و فقه را در عالی ترین سطوح حوزوی تدریس می کرد و ما نیز نادانسته پایمان را در مکان بسیار باارزشی گذاشتیم ، مکانی که روزی محل تردد امام بزرگوارمان بود و علوم دینی تدریس می کرد – کما اینکه الآن نیز محل تدریس علوم اهل بیت (ع) است – و نماز جماعت را در آن اقامه می کرد که بی شک محل نزول فرشتگان الهی و برکات آسمانی نیز بوده است .
ما در محل تدریس حضرت امام (ره) عکس یادگاری گرفتیم . عکس گرفتن برای تثبیت خاطرات سفر ، مهم است و من به دوستان توصیه می کردم که در طول این سفر با عکس گرفتن از ثبت وقایع غفلت نکنید چرا که مطمئناً در اربعین صحنه های بسیار زیبای معنوی خلق می شود و می توان و البته باید آنها را شکار کرد .
زائرینی که برای بار اول مشرف می شدند بی شک این سفر برایشان خاطره انگیزتر خواهد بود . در جمع کوچک ما نیز از این نوع زائرین داشتیم که دوست عزیزم مجتبی نارنج پور مدیر مسؤول سایت خبری خوزآنلاین و شوشترنامه نیز یکی از این افراد بود که در این سفر مرا در عکس گرفتن یاری داد و تا حدود زیادی کارم را در به تصویر کشاندن وقایع ساده کرد و این بخش از کار را بر دوش کشید و تعداد زیادی از تصاویری که ارائه می دهم حاصل فعالیت های ایشان است که جای تقدیر دارد .
در این مسجد با یک زائر عراقی حدوداً 55 ساله هم سخن شدیم . می گفت از بصره تا کربلا که حدوداً 500 کیلومتر است را به اتفاق دوستانش پیاده آمده که 13 روز در مسیر بودند و پس از زیارت کربلا به نجف اشرف آمده تا به زیارت امیرالمؤمنین (ع) مشرف گردد . البته ما زائرینی داشتیم که از شوشتر و دیگر شهرهای ایران اسلامی نیز عزمشان را جزم کرده و پیاده عازم کربلا شدند ولی آنچه مسلم است تعداد پیاده روندگان عراقی بسیار زیادترند و عراقی ها به اربعین و پیاده رویش بسیار بها می دهند و این بزرگداشت و اهتمام به اربعین در وجودشان نهادینه شده و به کودکانشان نیز تفهیم نموده و آنان را با عشق به حسین (ع) و اربعینش تربیت می کنند که دعا می کنم این سنت حسنه و عشق به ابی عبدالله (ع) و خدمت به زائرینش روز به روز فزونتر گردد .
نجف اشرف شهر بسیار مقدس و پر از آثار معنوی است هر چند در طول اقامت یک روزه مان در این شهر مقدس نتوانستیم جاهای زیادی را زیارت کنیم . تعدادی از دوستان و بویژه افرادی که سفر اولشان بود به زیارت مسجد کوفه و سهله که از اماکن بسیار مقدس بشمار می آیند رفتند اما بنده و برخی دیگر ترجیح دادیم مکان هایی – که در طول سفرهای زیارتی کاروانی سابق نتوانستیم زیارت کنیم – را زیارت نماییم که از جمله مرقد مطهر علامه امینی (ره) صاحب کتاب مشهور الغدیر است .
مزار این بزرگوار در محله الحویش و در نزدیکی های مسجد شیخ انصاری است و در واقع در نزدیکی مولایش امیرالمؤمنین (ع) آرمیده است . وقتی بالای درب ورودیش جمله ” مرقد صاحب کتاب الغدیر ” را دیدم بسیار شور و شعف مرا فرا گرفت که مقابل قبر یکی از برگزیدگان و بی شک شیعیان مخلص امیر المؤمنین (ع) قرار گرفته ام و یقیناً از نَفَس رحمانی این شخصیت کم نظیر عالم تشیع بهره مند خواهم شد.
در کنار این مزار که قرار گرفتم حالت روحی زیبایی دست داد از طرفی خود را در مقابل این بزرگوار – با توجه به خدمت ماندگاری که ارائه داده – بسیار کوچک و ناچیز می دیدم و از طرفی دیگر می بایست در برابر این شخصیت کم نظیر دست به سینه و با احترام کامل بایستم. به نظر می رسد این حالت برای دوستان همراهم و هر کسی که خدمت بزرگانی از قبیل صاحب الغدیر (ره) برسد پیش می آید .
وقتی وارد حجره ای که قبر شریف در آن قرار داشت شدیم ملاحظه کردیم که بر روی دیوار کنار قبر شریف این بزرگوار ، عکس های زیادی از ایشان در دیدار با افراد مختلف نصب شده است .
در کنار قبر این بزرگوار قرار گرفتن برای من مایه مباهات است و نوشتن از این چنین شخصیتی که زندگی خود را وقف حضرت علی (ع) کردند بسیار سخت ولی لذت بخش است . با این اقدام شاید بتوانم به سهم خود گوشه ای از عظمتش را برای خوانندگان تبیین نمایم و البته این کوچکترین کاری است که برای این بزرگوار انجام می دهم چرا که حق بزرگی بر گردن شیعیان جهان و از جمله حقیر دارد .
عبدالحسین امینی ملقب به علامه امینی در سال 1281 هـ ش در شهر تبریز و در خانواده علم و تقوی متولد شد.” قرآن و نهجالبلاغه “دو کتاب گرانقدری بودند که این شخصیت کم نظیر با آنها بیشتر مأنوس بود .لذا از همان کودکی، وجود عبدالحسین از آیههای قرآن و سخنان والای امیرالمؤمنین علی (ع) و دیگر امامان پر شد و بدین ترتیب عشق به اهلبیت (ع ) در تار و پود وجودش نفود کرد.
علامه در سن ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود سن ۳۲ سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در ۳۲ سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نموده و مدت کوتاهی در آنجا به تدریس و تحقیق گذراند اما با توجه به عشقش به امیرالمومنین علی (ع) ، بیش از این فراق حضرتش را تاب نیاورده و مجدداً راهی نجف اشرف گشت .
این بزرگوار هرگاه با مشکلی مواجه میشدند متوسل به اهلبیت، خصوصاً امیرالمومنین (ع)میشدند. در ماه مبارک رمضان خود را برای روزهداری و عبادات از کارهای دیگر فارغ میکردند و در این ماه ۱۵ ختم قرآن داشتند. چهارده ختم به نیت چهارده معصوم (ع) و یک ختم به نیت پدر و مادر خود . و در ماههای دیگر حداقل یک ختم قرآن داشتند.
ایشان هر شب به زیارت حرم امیرالمومنین (ع) مشرف میشدند و آنقدر آداب را در زیارت رعایت میکردند و اشک میریختند که بر روی محاسنشان جاری میشد تا جائیکه مردم میایستادند و به ایشان مینگریستند تا آداب زیارت را بیاموزند.
او یقین داشت که اهل بیت جواب توسل را می دهند . فردی به نام دکتر محمد عبدالغنی حسن که شاعر برجسته عرب و از علمای مصر بودند بعد از این که آقای امینی، الغدیر را برای ایشان فرستادند یک شعری برای علامه سرود و فرستاد که از ایشان تقدیر کردند.
آقای امینی نامهای برایشان فرستادند که من از شما ممنونم که این شعر را برای من سروده و فرستادید. اما چرا اصل را گذاشتید و فرع را گرفتید. ای کاش شما غدیریه میسرودید و نام خود را میان غدیریه سراها مضبوط و ماندگار میکردید و دوستی خود را نسبت به امیرالمومنین نشان میدادید.
میگویند که ۲ ماه پاسخ نداد. بعد از ۲ ماه نامه ایشان آمد که من به این علت پاسخ نامه شما را دیر دادم که در این دنیا یک دختر بیشتر ندارم و او نیز بیمار شده و اطباء نیز از مداوا کردن او ناامید شدهاند و دخترم در حال احتضار است. به این علت اصلاً حال شعر گفتن نداشتم ولی چون شما امر کرده بودید با چشم گریان این غدیریه را سرودهام و برایتان فرستادهام.
این نامه روز پنج شنبه به دست علامه رسیده بود. علامه امینی شب به حرم امیرالمومنین (ع) مشرف شدند. فردای آن روز نامهای به فرزندشان حاج آقا رضا دادند و گفتند که این نامه را برای محمد عبدالغنی حسن پست کن. من دیشب که به حرم رفتم غدیریه این فرد را برای امیرالمومنین (ع) خواندم و فکر میکنم إن شاءالله شفای دختر را گرفتم.
این ماجرا به این معناست که علامه اینقدر با اطمینان از ارتباط شان با امام صحبت میکردند. نامه علامه ارسال شد و دو هفته بعد جواب محمد عبدالغنی حسن رسید که سبحان الله، همان شبی که شما میگویید در حرم غدیریه مرا خواندید، دخترم تب شدیدی کرد و بعد از آن بهبود یافت. و الان شکوفه خانه من است و این از معجزات مولا امیرالمومنین (ع)است.
تلاش بیوفقه علامه امینی در دوران زندگیش باعث ضعف جسمانی ایشان شده که منجر به بیماری و زمینگیر شدنشان در دو سال آخر عمر ایشان شد. خستگیها و تحمل رنجهای علامه امینی در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهلبیت (ع) در جمعه ۱۲ تیر ماه ۱۳۴۹ه. ش به پایان رسید و صاحب الغدیر پس از ۶۸ سال تلاش و کوشش به دیدار یار شتافت تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال کوثر بیاشامد و غبار خستگی را از تن بزداید.
او رفت اما الغدیر 20 جلدی وی همچنان چراغ خانه دلهای مشتاقان حقیقت و مشعل هدایت امت است .
این بزرگوار چهل سال متوالی و روزانه 16 ساعت از عمر گرانبهایش را وقف جمع آوری این کتاب مهم نمودند . ایشان می فرماید : من برای نوشتن الغدیر، 10 هزار کتاب را از بای بسمالله تا تای تمّت خواندهام و به 100 هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم .
نقل شده که بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ و گرنه من میخواستم معارف امیرالمؤمنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!”
هنگام احتضار لبهای علامه را با آب مخلوط به تربت مقدس کربلا مرطوب ساختند و فرزندشان ـ حاج شیخ رضا امینی ـ دعاهایی را میخواند و علامه هم با حزن و اندوه و در حالی که اشک از چشمانشان سرازیر بود، دعاها را تکرار میکردند.
آخرین سخنانی که در لحظههای آخر زندگی بر لبان آن مرد بزرگ جاری شد، این بود: اللهم هذه سکرات الموت قد حلّت فاقبل الیّ بوجهک الکریم، و اعنّی علی نفسی بما تعین به الصالحین علی انفسهم …
” خداوندا ! این سکرات مرگ است که به سویم میآید. پس به سوی من نظری کن و مرا با آن چه صالحان را کمک میکنی، کمک نما ” .
در تشییع پیکر علامه در ایران جمعیت بسیار زیادی حضور داشتند به گونهای که میدانها و خیابانها پر از جمعیت سیاهپوش بود . پس از انتقال پیکر مطهر علامه امینی به عراق، در شهرهای بغداد، کاظمین، کربلا و نجف نیز پیکر مطهر با شکوه فراوانی تشییع شد و پس از طواف دادن پیکر بر گرد آستان مقدس علوی به وصیت خودشان در حجرهای از کتابخانه امیرالمؤمنین (ع) ـ که خود بنیانگذار آن بود ـ به خاک سپرده شد. پس از مراسم خاکسپاری، مردم تا مدتها در شهرهای بزرگ ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی، مجلسهای ترحیم برگزار و از مقام علمی و معنوی آن بزرگمرد عرصه علم و تقوا تجلیل کردند. خدایش او را در جوار مولایش علی (ع) مسکن و مأوی دهد .
از جمله اماکن بسیار مهم که در این سفر توفیق زیارتش را یافتیم بیت تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در نجف اشرف است . این بیت در محله الحویش و در نزدیکی حرم مطهر علوی (ع) واقع است که یک درب ورودی آن از شارع الرسول (ص) است.
امام در مدت 14 سالی که در عراق بود (مهرماه سال 1344 تا مهرماه سال 1357 هـ ش) در این منزل اسکان داشت منزلی بسیار قدیمی که سادگیش ، شگفتی هر تازه واردی را برمی انگیخت .
منزل مسکونی امام به صورت استیجاری شامل اندرونی و بیرونی بوده است .اندرونی آن که محل زندگی خانواده امام بود به متراژ 115 مترمربع عرصه و 142 متر اعیانی در طبقه هم کف و نیم طبقه اول و طبقه دوم و 62 متر مربع زیرزمین است و بخش دیگر این ساختمان ساده به عنوان دفتر امام به متراژ 67 متر مربع عرصه و 80 متر مربع اعیانی مختص مراجعات و ملاقاتهای امام و جلسات بوده است .
این ساختمان که در سالهای اخیر تخریب شده توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) در سال 1387 خریداری شد و نسبت به تهیه نقشه بازسازی با دقت و رعایت نکات فنی و با همان سبک معماری اقدام شد و عملیات بازسازی در سال 1391 به اتمام رسید.
اکنون درب این بیت تاریخی به روی عموم بازدید کنندگان گشوده است تا خیل مشتاقان امام ، آنرا ببینند و بدانند که امام با چه وضعیتی ، روزهای پرمشقت تبعید را پشت سر گذراند اما از اعتقادات خود دست برنداشت .
ما در بازدیدمان از آن مکان افرادی را که از طرف کشورمان مشغول ترمیم ساختمان بودند را دیدیم و با آنان گفتگویی را در زمینه بازسازی ساختمان داشتیم و عکس یادگاری نیز در معیت آنان گرفتیم .
در نزدیکی بیت امام ، مسجد آیت الله سبزواری است که قبرش نیز در همین مکان است . توفیق زیارت این مکان را نیز پیدا کردیم . این مسجد از بنا و معماری بسیار زیبایی برخوردار بوده و به نظر می رسد جدیداً به این شکل زیبا در آمده باشد.
پس از آن به دیدن مسجد الهندی رفتیم که در ابتدای شارع الرسول (ص) و دقیقاً در کنار حرم مطهر امام علی (ع) است که در ایام زیارت اربعین در این مسجد نیز خیل زائران مشتاق و دلداده اهل بیت (ع) اسکان داشتند .
علت نامگذاری این مسجد به هندی به خانواده ی محترمی از کشور هند برمی گردد . این خانواده یکی از ثروتمندترین خانواده های شهر نجف بود و نام (خان محمد هندی) به عنوان مرمت کننده این مسجد که به وسیع تر شدن آن انجامید، نیز ذکر شده است.
در این مسجد کارهای مرمت بسیاری به انجام رسیده است. در سال 1323 هـ.ق به این شکل که در حال حاضر دیده می شود، ساخته شد. این مسجد تا سال 1375 هـ. همانندی در شهر نجف را نداشته است و سید محسن حکیم به توسعه آن همت گماشت.
بخش مسقف این مسجد دارای ستونها و ایوانهای بلند و کنده کاری شده است که به این مسجد جنبه تاریخی بسیار زیبایی داده است . ساختمان آن تقریبا مربع شکل است و کتابخانه “امام حکیم” و آرامگاه وی در طرف شمال این مسجد قرار گرفته است. قطعه زمینی نیز جهت دفن علمای خاندان حکیم در نظر گرفته شده است.
جامع الهندی در طول تاریخ خود به عنوان مدرسه ای دینی شناخته می شود و بر منبر آن بسیاری از فرهیختگان این شهر و اساتید حوزه علمیه نشسته اند. نمازهای جماعت فراوانی به امامت بزرگان خاندان های نجفی و امام خمینی (ره) برگزار شده است و در آن اساتید به تدرس علوم دینی پرداخته اند و مراسم دینی و ملی در آن برگزار شده است.
هنگام ورود به این مسجد ، اتاقی در سمت راستمان بود که با مراجعه به آن شاهد قبر آیت الله حکیم و عکس هایی از خاندان ایشان که در زمان حکومت صدام شهید شده اند ، بودیم .
کم کم به ظهر پنج شنبه نزدیک می شدیم . تصمیم ما این بود که بعد از نماز و ناهار نجف را به قصد قبله دلدادگان جهان کربلای معلی ترک کنیم و البته این تصمیم ما تنها نبود چرا که حتی نجفی هایی که مشغول خدمات رسانی به زائرین در مسجد شیخ انصاری بودند اعلام کردند که مسجد تا بعد از نماز مغرب و عشاء مشغول فعالیت خواهد بود و بعد از آن بسته می شود تا ” خادمین زوار ” بتوانند از این لحظه به بعد در نقش ” زائر ” ظاهر شوند .
این سنتی است که همه ساله تحقق پیدا می کند یعنی اهالی نجف تا لحظات آخر منتهی به اربعین ، مشغول خدمات رسانی به زائرین می شوند و نزدیکی های اربعین ردای زائر ابی عبدالله (ع) را به تن می کنند تا خود نیز توفیق تشرف به زیارت اربعین حسینی (ع) را پیدا کنند .
البته از آن طرف و در فاصله چند روزی بعد از اربعین ، اهالی کربلا در 28 صفر به نجف اشرف آمده تا ارتحال رسول اکرم (ص) و سبط اکبرش امام حسن مجتبی (ع) را به امیر المؤمنین (ع) به عنوان برادر و وصی پیامبر(ص) و پدر امام مجتبی (ع) تسلیت بگویند .
ادامه دارد ……..
بقلم :حميد سالم پور - مدير كاروان حج شوشتر و استاد دانشگاه علمي كاربردي حج